داردلان

سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی

داردلان

سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی

داردلان

گفتند که عاشقی و آرام نه ای
در خواب و خیال خم ابروی که ای
گفتند بگو بقصد غربت گفتم
سید علی حسینی خامنه ای

در راستای لبیک به فرامین زعیم عالیمقام جهان اسلام حضرت امام خامنه روحی فداه در مواجه با جنگ فرهنگی و با عنایت به ظهور و بروز این مهم با گسترش فراماسونیزم و شیطان گرایی بخش اعظمی از این وبلاگ به مباحث فراماسونری و شیطان پرستی و بخشی دیگر به مباحث سیاسی و اجتماعی خواهد پرداخت
امید که با عنایات خاصه قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه و یاری شهدا در این راه ثابت قدم بمانیم

به دعای خیر و نظرات پیشنهادات شما دوستان نیاز مبرم دارم

به عشق یارم


یاعلی

۸ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

دیدگاه مسیحیت و یهودیت درباره جادوگری/

اعدام 80 جادوگر زن در یک روز


رواج جادوگری در روزگار کهن، نه فقط در میان مردان بنی‌اسرائیلی بلکه در میان زنانشان هم شگفت‌آور بود، به گونه‌ای که شیمعون بن شطح در یک روز ۸۰ زن جادوگر را اعدام کرد. مبارزه با جادو در میان مسیحیان نیز داستان طولانی دارد.


خبرگزاری فارس: دیدگاه مسیحیت و یهودیت درباره جادوگری/ اعدام 80 جادوگر زن در یک روز
 امروزه شیطان‌گرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج،‌ جذابیت‌هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه‌های این آیین ندارند، بسیار دشوار است. هر چند شیطان‌گرایی جدید به تقلید از شیطان‌گرایی قرون وسطایی شکل گرفته و بسیاری از آموزه‌های آن را در خود جای داده است، این جنبش، در نوع خود حرکت جدیدی است که باید با نگاه به ریشه‌های تاریخی- اجتماعی آن در غرب تحلیل شود. در تحلیل‌ شیطان‌گرایی جدید، چهار محور اساسی باید مورد کاوش قرار گیرد که عبارت است از: بزرگ‌نمایی عهدین(انجیل و تورات) از شیطان، نقص و ناکار‌آمدی مسیحت در غرب، دین‌ستیزی نظام سرمایه‌داری و خلأها و نواقص نظام تمدن غرب، هر کدام از این چهار بخش اگر نادیده گرفته شود، تحلیل شیطان‌گرایی مدرن ناقص خواهد بود. برای بازخوانی مفهوم شیطان‌گرایی به تورق کتاب «کاوشی در معنویت‌های نوظهور» به قلم حجت‌الاسلام حمزه شریفی دوست پرداختیم که در ادامه می‌آید:

«موسیقی متال به عنوان جنبش‌ هنری- اجتماعی، به مانندتمام مقولات بشری، پس از گذشت مدتی کوتاه از روزهای آغازین خود بازیچه دست سودجویان شد.. گویی دالانی کثیق و تودرتو که به جیب سرمایه‌داری و ابرقدرت‌های بزرگ ختم می‌شود و هیچ کس را توان راهیابی به آن نیست، مگر در جهت برآورده ساختن اهداف آنان».

*شیطان گرایی معاصر
شیطان‌گرایی معاصر با بحران‌های بعد از جنگ جهانی دوم پیوند خورده است. جنگ جهانی دوم شرایطی ناامید کننده ایجاد کرده بود، فریاد مبارزه و اعتراض از هر کوی و برزن بلند بود، جوانان دریافتند که نظام سرمایه‌داری، جهان را به مرز نابودی و انهدام رسانده است ظلم و خفقان شدید باعث شد گروهی از جوانان عصیان کنند و اعتراض خود را با ترویج هیپی‌گری نشان دهند، بلکه بتوانند با طرح تفکری نو در حوزه اخلاق و امنیت اصلاح‌گری کنند. سرانجام جوانان به ویژه دانشجویان برخاستند و با توجه به ظرفیت موسیقی با شعار «سرانجام اصلاحی باید» جنبش متال را به وجود آورند، شاید اولین گام در به انحراف کشاندن این حرکت اصلاحی، استفاده از این ابزار (موسیقی) بود.Black_Sabbath_-_Iron_Man-cdcovers_cc-front15.jpg

در دهه اول موسیقی متال، تمامی اشعار و ترانه‌های آن دارای خمیر مایه اعتراض‌آمیز بر ضد جنگ، عشرت‌طلبی و سلطه سیاسی بود. در این ترانه‌ها مبارزه با مدرنیته و سلطه تجاری موج می‌زد و بخش قابل توجهی از محتوای ترانه‌ها هم مربوط به مسائل معنوی، بیداری ضمیر انسان‌ها و ندای درون بود.

اما گردانندگان و طراحان نظام سرمایه‌داری بیکار نبودند. مهار بحران برای آن‌ها بسیار حیاتی بود. سرانجام با کشاندن کنسرت‌های اعتراض به دامن شیطان‌گرایی توانستند از گمراهی توده مردم با این جنبش جلوگیری کنند و با ترویج نمادها و پوشش‌های شیطانی در پاره‌ای از کنسرت‌ها، عملاً به شناساندن این مرام به مردم کمک کنند. یقیناً خواست اولیه جوانان معترض ترویج و گسترش شیطان‌گرایی نبود. خواننده مشهور گروه انگلیسی بلک سبت یعنی «آزی آزبورن» اولین کسی بود که به این ایده واکنش نشان داد. او در سال 1976 در مصاحبه‌ای تأکید کرد:

«من و بچه‌ها هرگز دنبال تفکرات شیطانی نرفته‌ایم... من به آفریننده‌ام ایمان دارم. بلک سبت هرگز گروهی شیطان‌پرست نبوده است. من از دیدن بعضی از طرفداران‌مان که با لباس‌های سیاه و صورتی رنگ شده و شمعی در دست در سالن کنسرت حضور پیدا می کنند واقعاً می‌ترسم... واقعا ما آن‌گونه که آن‌ها فکر می‌کنند نیستیم. ما فقط معترضیم».

اما کار از کار گذشته بود. دستان پشت صحنه توانستند با نفوذ عوامل خود به کنسرت‌های موسیقی و به دنبال آن پوشش رسانه‌ای در تلویزیون و روزنامه‌ها، توجه به شیطان را در کانون توجه توده مردم قرار دهد و زمینه‌ای فراهم  کنند که گروه‌های جدید هم با تحمل این هزینه و قبول برچسب شیطان‌گرایی به گروه‌های راک و متال ملحق شوند.

در پی آن گروه‌های جدیدی به جای اینکه به آرمان اولیه جنبش پایبند باشند، به تخلیه انرژی اعضای خود و پرداختن به محتوای شیطانی در کنسرت‌ها سرگرم شدند. در نتیجه یکی از فراگیرترین جنبش‌های ضد سرمایه‌داری در غرب که در ابتدا با آرمان‌های انسان دوستانه شروع شد نه فقط مهار که با ایده شیطان‌گرایی تغییر ماهیت یافت. چنین دست‌کاری در ماهیت حرکت، چنان رسوایی بپا کرد که هواداران متال هم در تاریخچه آن از این لکه ننگ یاد می‌کنند:

«موسیقی متال به عنوان جنبش‌ هنری- اجتماعی، به مانندتمام مقولات بشری، پس از گذشت مدتی کوتاه از روزهای آغازین خود بازیچه دست سودجویان شد.. گویی دالانی کثیق و تودرتو که به جیب سرمایه‌داری و ابرقدرت‌های بزرگ ختم می‌شود و هیچ کس را توان راهیابی به آن نیست، مگر در جهت برآورده ساختن اهداف آنان».


رواج جادوگری در روزگار کهن، نه فقط در میان مردان بنی‌اسرائیلی بلکه در میان زنانشان هم شگفت‌آور بوده است، به گونه‌ای که شیمعون بن شطح -قرن اول قبل از میلاد- در یک روز هشتاد زن جادوگر را اعدام کرد. مبارزه با جادو در میان مسیحیان نیز داستان طولانی دارد.


* جادوگری وشیطان گرایی

منابع تاریخی از قوم یهود، چهره‌ای انس یافته با خرافات و جادوگری گزارش می‌دهد، آن‌ها از این ابزار برای بهره‌جویی بیش‌تر از متاع دنیا و تسلط بر دشمنان خود سود جسته  تا جایی که در اسکاندیناوی بعد از شیوع طاعون، یهودیان را به قتل عام همسایگان متهم کردند و یهودیان تلاش می‌کردند ثابت کنند که قوم آن‌ها نیر همچون دیگران به طاعون مبتلا شده است.

رواج جادوگری در روزگار کهن، نه فقط در میان مردان بنی‌اسرائیلی بلکه در میان زنانشان هم شگفت‌آور بوده است، به گونه‌ای که شیمعون بن شطح -قرن اول قبل از میلاد- در یک روز هشتاد زن جادوگر را اعدام کرد. مبارزه با جادو در میان مسیحیان نیز داستان طولانی دارد.

منابع تاریخ آورده‌اند که دادگاه تفتیش عقاید در موارد زیادی برای پرداختن به جرم‌های جادوگران تشکیل می‌شد و حکم به اعدام و سوزاندن جادوگران می‌داد. از دیدگاه تلمود، گنجینه دینی کهن یهود، جادوگر، مجرم و محکوم است؛ زیرا از اوامر تورات سرپیچی می‌کند، در حالی که شعبده‌باز با وجودی که تأیید نمی‌شود، مجرم نیست.

تلمود هر نوع سحر، جادو و فال‌گیری را به شدت تقبیح و محکوم کرده است؛ تا جایی که جادوگری اعمال مخصوص بت‌پرستان می‌داند. با همه تلاش‌هایی که از جانب پاره‌ای از علمای یهود برای از میان بردن سحر و جادو به عمل آمد،‌ این خرافات در بین یهودیان عوام نفوذ کرد. در فصل هجدهم سفر تثنیه، صورت‌هایی از سحر و جادو که میان بت‌پرستان آن زمان معمول بوده، ارائه شده و تورات، فرزندان اسرائیل را از چنین اعمالی منع کرده است.

شیطان پرستی، امروز با مراسم و آیین‌های جادویی ارتباطی نزدیک دارد و جادوگری، رکن آن محسوب می‌شود. توجه خاصی که شیطان ‌گرایان به اعمال جادویی دارند، به عرفان رازآلود و جادویی کابالا (قبالا) بر می‌گردد که از نظر تاریخی ریشه در گرایش عوام یهود به جادو دارد.

ادامه دارد...

عمار
۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۸:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر
شیطان‌گرایی چگونه متولد شد

ماجرای نوزادان نامشروع و قربانگاه شیطان

دختر لورنز جادوگر پس از مرگ همسرش، «مراسم بلک» را که بازسازی شیوه جادوی جنسی در دوره باستان و آیین‌های باروری بدوی بود، در بین اشراف و درباریان
فرانسه بنیان گذاشت.


خبرگزاری فارس: شیطان‌گرایی چگونه متولد شد/ ماجرای نوزادان نامشروع و قربانگاه شیطان  

 امروزه شیطان‌گرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج،‌ جذابیت‌هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه‌های این آیین ندارند، بسیار دشوار است. هر چند شیطان‌پرستی جدید به تقلید از شیطان‌پرستی قرون وسطایی شکل گرفته و بسیاری از آموزه‌های آن را در خود جای داده است، این جنبش، در نوع خود حرکت جدیدی است که باید با نگاه به ریشه‌های تاریخی- اجتماعی آن در غرب تحلیل شود.

در تحلیل‌ شیطان‌گرایی جدید، چهار محور اساسی باید مورد کاوش قرار گیرد که عبارت است از: بزرگ‌نمایی عهدین(انجیل و تورات) از شیطان، نقص و ناکار‌آمدی مسیحت در غرب، دین‌ستیزی نظام سرمایه‌داری و خلأها و نواقص نظام تمدن غرب، هر کدام از این چهار بخش اگر نادیده گرفته شود، تحلیل شیطان‌پرستی مدرن ناقص خواهد بود.

آنچه در مقایسه با محورهای بالا به تحلیل و کاوش کمتری نیاز دارد، دو محور زیر است:

نمادهایی که امروزه در خدمت این مسلک قرار گرفته است، همچنین ظواهر و پوشش (مد لباس و مو) که با نام این جریان شهرت یافته است، به همین منظور برای بازخوانی مفهوم شیطان پرستی از کتاب «کاوشی در معنویت‌های نوظهور» به قلم حجت‌الاسلام حمزه شریفی دوست در ادامه می‌آید:

*تاریخچه شیطان‌‌گرایی

چنان که ویل دورانت در تاریخ مشرق زمین یادآور شده است، گروه‌هایی از انسان‌های بدوی، به علت نسبت دادن پدیده‌های منفی به موجودات شرور (از جمله شیطان) به نوعی دوگانه‌گرایی و ثانویت قائل شدند و در کنار تعلیمات انبیاء به تعظیم و تجلیل از قدرت‌های شر گرایش یافتند.


 ‌همچون دیوانگان به هم می‌آمیختند یا در بعضی از مراسم به منظور رفع خشکسالی و ایجاد باروری در زمین آیین‌های جنسی آزاد برگزار می‌کردند تا زمین هیچ‌گونه عذری برای تقدیم موهبت‌های طبیعی نداشته باشد. این آیین‌ها که با عمل مورد انتظارشان از زمین شباهت داشت(اعمال جنسی و باروری زمین) آرام آرام مقبولیت یافت و تثبیت شد.


آن‌ها تصور می‌کردند امور منفی (خشکسالی،‌ زلزله، قحطی، سیل) نمی‌تواند از خداوند مهربان صادر شود؛ بلکه باید از مبدا شرارت به جهان خلقت سرایت کرده باشد، به همین دلیل؛ برای جلب رضایت مبدا شرور، آیین‌های خاصی را ابداع کردند، به اعمالی که مبدا شرارت همخوانی داشته باشد مبادرت ورزیدند، از جمله اینکه افراد، ‌همچون دیوانگان به هم می‌آمیختند یا در بعضی از مراسم به منظور رفع خشکسالی و ایجاد باروری در زمین آیین‌های جنسی آزاد برگزار می‌کردند تا زمین هیچ‌گونه عذری برای تقدیم موهبت‌های طبیعی نداشته باشد. این آیین‌ها که با عمل مورد انتظارشان از زمین شباهت داشت(اعمال جنسی و باروری زمین) آرام آرام مقبولیت یافت و تثبیت شد.

در پاره‌ای از این مراسم،‌ خون انسان‌هایی می‌ریخت و به عنوان قربانی، به شیطان و نیروهای شر تقدیم می‌شد. این دوره همان شیطان‌گرایی ابتدایی یا بدوی است که در متون تاریخی انعکاس یافته است، در این دوران برخی افراد توجه به نیروهای شر و نیایش آن‌ها را به صورت آیین و مناسک خاص دنبال می‌کردند.

در گام دوم شیطان‌گرایی که شیطان‌گرایی قرون وسطایی نام گرفته است، برای شیطان چهره‌ای با نام «معلم آدم»، «راهبر معرفت» و «راهنمای درخت دانش» تصویر می‌شد و به عنوان موجودی که می‌تواند علومی را به انسان بیاموزد مورد توجه قرار می‌گیرد.

به عبارت دیگر، در عهد عتیق(سفر پیدایش3: 2-13) شیطان نه فقط «فرشته‌ای» است که آدم را به درخت دانش دعوت کرد و قدمی او را به آزادی نزدیک کرد،‌ بلکه این نگرش که شیطان آزادی خود را در مخالفتش با خدا ظهور داد، به مرور در آثار ادبی غرب انعکاس تام یافت و خود را به شکل مکتب و آیین نشان داد. چنین تصویری از شیطان، مقدمه «تدوین ایدئولوژی شیطانی» در مغرب زمین شد و بار دیگر شیطان مظهر خرد و آگاهی معرفی شد.

بدین ترتیب، اعمال شیطانی و گرایش به ارتباط با شیطان و کسب قدرت‌های شیطانی در مغرب زمین تا قرن پانزده میلادی به صورت غیر رسمی و غیر علنی ادامه یافت. مخالفت کلیسا با آیین‌های شیطانی که به دلیل ارتکاب اعمال جادویی شدت بیشتری داشت،‌ فعالیت شیطان‌گرایان را با محدودیت روبه‌رو ساخت و آیین‌هایی از جمله جشن سابات (مراسم آزاد جنسی) تا قرن شانزدهم در مخالفت با کلیسا و دستورهای آن،‌ مورد توجه قرار گرفت.

تحقیقات نشان می‌دهد افراد زیادی از جمله جادوگران،‌ طبق برنامه منظمی در مراسمی به نام sabbat شرکت می‌کردند. در این مراسم جادوگران به پرستش شیطان و دیوها می‌پرداختند. در سطرهای پیشین روشن شد که چهره‌ای که کتاب مقدس از شیطان ساخته است، ‌زیربنای ایدئولوژی شیطانی قرار گرفت.

گام سوم گرایش به شیطان که مرحله انکشافی این آیین به حساب می‌آید و صورت مدرن و البته پیچیده و خطرناک این مرام محسوب می‌شود، در قرن شانزده برداشته شد. «کاترین دومدیچی» (1519-1589) از خانواده بزرگ یهودی و دختر «لورنز» جادوگر بزرگ و همسر هنری دوم، پادشاه فرانسه بود. پس از مرگ همسرش مراسم بلک Black mas را در بین اشراف و درباریان فرانسه بنیان گذاشت.


پس از مدتی کودکان ناخواسته‌ای که پدرانشان معلوم نبود و مادران، آن‌ها را نمی‌خواستند، به وجود آمدند. در اینجا بود که با ابتکار «کاترین دشی» با نام مستعار «لاوازین»، مراسم اتاق درخشان طراحی شد و آیین شیطان‌پرستی را تکمیل کرد، این مراسم باز تولید آیین قربانی انسان بدوی بود.


این مراسم، از شیوه جادوی جنسی در دوره باستان و آیین‌های باروری بدوی و گردهمایی‌های جادوگران در قرون وسطا بازسازی شد و در مدت کوتاهی به دربار سایر کشورهای اروپا راه یافت.

پس از مدتی کودکان ناخواسته‌ای که پدرانشان معلوم نبود و مادران، آن‌ها را نمی‌خواستند، به وجود آمدند. در اینجا بود که با ابتکار «کاترین دشی» با نام مستعار «لاوازین»، مراسم اتاق درخشان طراحی شد و آیین شیطان‌پرستی را تکمیل کرد، این مراسم باز تولید آیین قربانی انسان بدوی بود.

اتاق درخشان کاملاً سیاه‌پوش و تنها منبع روشنایی آن شمع بود، در این اتاق نوزادان ناخواسته، قربانی می‌شدند و خونشان به شیطان تقدیم می‌شد، پس از مدتی این موضوع فاش شد و عده‌ای بازداشت و مجازات شدند، اما هنگامی که پای شخصیت‌های بلند‌پایه به پرونده باز شد، مقامات دستور توقف پیگیری را صادر کردند، ‌این مراسم به طور مخفیانه و محرمانه ادامه پیدا کرد و سپس در تمام اروپا و آمریکا و به تدریج در تمام دنیا رخنه کرد.

در قرن نوزدهم، پس از اینکه ترس از خرافات از بین رفت (بابت خرافه‌پرستی کسی مورد تعقیب قرار نمی‌گرفت) اجتماعات شیطان‌پرستی شکل گرفتند.

..

بیشتر افرادی که سوگند وفاداری به شیطان را بر زبان می‌آوردند، ‌مردان جوان و پول‌داری بوده‌اند و این کار روش جدیدی برای تفریح و لذت آن‌‌ها بوده است. هدف آن‌ها اغلب ترساندن مردم و مبارزه با ارزش‌های اخلاقی و عقاید مذهبی است.


عمار
۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۰:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ایران در حصار فراماسونری


عصر پهلوی‌ها و به ویژه پهلوی دوم را می‌باید عصر رشد قارچ‌‌گونه فراماسونری در ایران دانست. در این دوره، اندیشة فراماسونری، به شکل هدفدار به کار خود ادامه داد، به گونه‌ای که در رأس حکومت می‌شد فراماسون‌های زیادی را دید.


اشاره:

از تاریخ شکل‌گیری پدیده‌ای به نام «فراماسونری» در جهان تا ورود آن به ایران، چندان طولی نکشید. اگر دوره شکل‌گیری نوین فراماسونری را ابتدای سدة هجدهم میلادی بدانیم، پس باید فاصلة ترویج آن در ایران را بسیار ناچیز دانست. این تحقیق می‌کوشد تا سیر شکل‌گیری و رشد فراماسونری در ایران را به اختصار مورد بررسی قرار دهد.

معنا و مفهوم

واژة‌ فراماسون (Franc – mason) فرانسوی و فریمیسن (Free mason) انگلیسی، از دو واژة Franc = Free، به معنی آزاد و Mason به معنی بنّا،‌ ساخته شده و بر روی هم به معنای بنّای آزاد است؛ اما در اصطلاح به کسی می‌گویند که عضو فراماسونری باشد که سازمانی است سیاسی که در سدة‌ هیجدهم در انگلستان پدید آمده و در بیشتر کشورهای جهان ریشه دوانده است.1

طبق اصطلاح ذکر شده، بنّایان آزاد، از هنری پراهمیت و مورد نیاز جامعه بهره‌مند بودند، از این رو خود به خود اسرار حرفه و هنر خود را در میان خویش نگاه می‌داشتند و علامت‌های قراردادی داشتند و به انجمن‌هایی صنفی وابسته بودند که به صورت پنهانی فعالیت می‌کردند.

این‌گونه انجمن‌های فراماسونگری روزگار پیشین را بعدها«ماسونگری عملی» Operative Masonry نامیدند، ولی در سده‌های بعد، کم‌کم بنّایان و افزارمندان آزاد در این انجمن کم شدند و اکثریت ثروتمندان، بلندپایگان، سرشناسان و اندیشه‌گران، جایشان را اشغال کردند و انجمن‌های مذکور صبغه عملی خود را از دست دادند و رنگ «نظری» به خود گرفتند و به Speculative Masonry (فراماسونگری نظری) مبتلا شدند.2

ایران و فراماسونری

در ایران، به جای فراماسونری، ‌اصطلاح مجمع فراموشان، خانة‌ فراموشان، فراموشخانه، مجمع فرامیسان و کارخانه و به جای فراماسون، فرامیسین و فرامیسن به کار رفته است.8 بعد از آن‌که در سال 1735،‌ نخستین لژ فراماسونری در کلکتة هند، بنیان نهاده شد و این مکان، محلی جهت ترویج فراماسونری در آسیا و به ویژه ایران گردید، برخی از ایرانیان که به هند می‌رفتند، در این لژ‌ها راه می‌یافتند و در بازگشت به ایران، بیشتر در فارس و اصفهان، زمینة ‌پخش و پراکندن اندیشه‌های ماسونی را آن هم بیشتر در میان گروهی معین از مردم فراهم می‌کردند.

گروهی دیگر از ایرانیان که برای بازرگانی، به خاک عثمانی و مصر می‌رفتند، در آن اماکن، با فراماسون‌های فرانسوی آشنا می‌شدند و در قاهره و استانبول، با آموزش‌هایی که بدانان می‌دادند، به ایران بازمی‌گشتند و آوازه‌گر فراماسونری می‌شدند. در روسیه نیز افرادی مانند میرزا فتحعلی آخونداوف که از ایرانیان مقیم آن دیار بود، بر پا کردن انجمن‌های ماسونی را چارة‌ دردهای ایران می‌پنداشت.9

ایرانیان در دامی به نام فراماسونری

حس کنجکاوی ایرانیان درباره فراماسونری، از اوایل قرن نوزدهم مورد توجه عده‌ای از جهانگردان قرار گرفت. جیمز فریزر که در سال‌های 1821 و 1822 و همچنین در سال 1833، مسافرت‌های مکرری به ایران کرده است، می‌نویسد:

«کمتر سازمان یا نهاد اروپایی به اندازة‌ فراماسونری حسّ کنجکاوی شرقی‌ها را برانگیخته است. جنبة‌ سرّی و اسرارآمیز آن، موجب برانگیختن تخیّلات آن‌ها می‌شود و به ویژه در ایران که صوفی‌گری یا اندیشة آزاد مذهبی رواج دارد، فراماسونری بیشتر جلب توجه کرده است.

اطلاعاتی که آن‌ها دربارة‌ فراماسونری اروپا به دست آورده‌اند...، این تخیل را در آن‌ها به وجود آورده است که با پیوستن به این مجمع اخوت، آن‌ها به بسیاری از دانش‌ها و رمز و رازهای عرفانی و ماوراءالطبیعه که از دسترس دیگران خارج است، دست خواهند یافت و من کمتر ایرانی را یافته‌ام که پس از شنیدن این مطالب اغواگرانه، برای فراماسون‌ شدن، تمایل نشان ندهد.»10 در این راه، افراد متعددی، نقش اساسی داشته‌اند که به اختصار در ادامه به نام برخی از آنان اشاره می‌نماییم.

فراماسونهای ایرانی

احتمالاً برای نخستین بار، دو تن به نام‌های سیدعبداللطیف و میرزا ابوطالب دربارة فراماسونری اطلاعاتی را کسب کرده‌اند.11 این اطلاعات – همانگونه که پیشتر گفته شد - از طریق انگلیسی‌ها و در هند کسب شده بود. میرزا ابوالحسن‌خان شیرازی نیز اولین ایرانی بود که در انگلستان به فرقة ماسونی پیوست.

دومین ایرانی که در انگلستان فراماسون شد، میرزا صالح شیرازی بود. او یکی از پنج محصّلی بود که در سال 1815 از طرف شاهزادة ولیعهد، عباس میرزا، به لندن اعزام شد.12 عسکرخان افشار دومی نیز نخستین ایرانی است که در فرانسه به انجمن ماسونی پیوست.13

عمار
۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یاد یار و افطار بر سر سفره انتظار


مولای من در این سالهای حرام تنهایی و غربت، وقتی به ماه ماههای خدا می رسد و احرام رمضانیش را برمی بندد، کجای این کره خاکی، افطار می کند و در کدامین واحه از این دنیای افلاکی، به سحوری می نشیند.


 این روزها، وقتی به شامگاه پنجشنبه و شب جمعه می رسیم، وقتی بوی عطر آدینه فضای جان و جهانمان را سرشار می کند، وقتی عطر یار، در کوچه های دلدار شهر رمضان وزیدن می گیرد، وقتی چهره های روشن مومنان خدا، که با نور روزه پرفروغ شده، گرد غم هجران و فقدان مولای منتظر را بر خود احساس می کنند، بیش از هر وقت دیگری و پیش از هر حس دیگری، این درد تنهایی و غم جانکاه غربت است که محبان و منتظران خورشید غایب از نظر را دربرمی گیرد.

با خود می گویم؛ مولای من در این سالهای حرام تنهایی و غربت، وقتی به ماه ماههای خدا می رسد و احرام رمضانیش را برمی بندد، کجای این کره خاکی، افطار می کند و در کدامین واحه از این دنیای افلاکی، به سحوری می نشیند.

با خود می گویم این غم، تا کجای رمضان امسال هم با مرهم یادش، امتداد خواهد یافت و تا پهنای کدام زمانِ آخرین، به مدد انتظار خواهد آمد؟

آری؛ نامش را که می بری، دلت بیقرار و شیدا، بوی عطر سیب می گیرد و شهد نوشین غریب و قریبی که سالهاست با توست.

از کوچه باغ خاطره های سحرگاهی تا کنج خلوت و زمزمه های عاشقانه ای که مال توست؛ مال او.

نامش را که می بری، دلت بوی باران و بهشت و بهار می گیرد و تنت، پیراهن یوسف را می طلبد از عمق تاریخ مظلومیت و معصومیت شیعه.

نامش را که می بری یادت می افتد تمام پاییزهای بی کسی را در خزان دوران و در این جهان بی سامان، که تو را در بر گرفته است به سختی و فشردگی...


نامش را که می بری، دلت بوی باران و بهشت و بهار می گیرد و تنت، پیراهن یوسف را می طلبد از عمق تاریخ مظلومیت و معصومیت شیعه.


 با خود نجوا می کنم این حدیث زرد و سرخ انتظار را؛ در کوچه باغ یاد و خاطره اش که:

 

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم

ولی دل به پاییز نسپرده ایم

چو گلدان خالی لب پنجره

پر از خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود ما دیده ایم

عمار
۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

فراماسونری از تهران تا قاهره 


جریان فراماسونری در اواسط قرن 14 برای خود قانون وضع کردند و برابری، برادری و آزادی را اصول کار خود قرار دادند. به باور بسیاری باید فراماسونری را باز تولید اندیشه‌های گنوستیک در دوران پس از اصلاحات در اروپا دانست. فراماسون‌ها با شعار معروف خود نقش بزرگی در انقلاب‌های بزرگ معاصر داشته‌اند.


الف) پیدایش جریانی به نام فراماسونری

پس از سقوط امپراتوری روم بسیاری از شهرها از میان رفتند و یا به صورت دهکده هایی کوچک درآمدند، اما بعد از مدتی در نیمه دوم قرن یازدهم میلادی به تدریج شهرهای جدیدی که معمولاً در اطراف یک کلیسا یا صومعه قرار داشتند، به وجود آمدند. امنیت شهرها، روستائیان را به سوی خود جلب کرد و بدین ترتیب جمعیت شهرها افزایش یافت. ساکنان این شهرها از راه بازرگانی و صنعتگری ثروتمند شدند و برای خود اتحادیه هایی برپا کردند که از آن جمله می توان از اتحادیه معماران یا ماسون ها که هسته اصلی تشکیل شهرها یعنی کلیساها را بنا کرده بودند، یاد کرد. بیشتر اعضای اتحادیه معماران یهودیانی بودند که شغل بنایی داشتند. آنان به نیت اتحاد با هم و کمک به یکدیگر و نیز به منظور در انحصار داشتند حرفه خود، گروه هایی تشکیل دادند و شاگردانی انتخاب کردند که در محل نخصوصی که بعداً به لژ معروف شد آنان را آموزش می دادند.

فراماسونها سعی در مخفی نگاه داشتن این آموزشها داشتند و برای فنون بنایی و شناسایی خود از رمز و اشاره استفاده می کردند. آنان برای خود درجاتی مثل شاگرد بنا و استاد بنا داشتند و بعدها وقتی که تشکیلات وسیعتری یافتند استاد بزرگ هم به این درجات افزوده شد. آنان در اواسط قرن 14 برای خود قانون وضع کردند و برابری، برادری و آزادی را اصول کار خود قرار دادند. به باور بسیاری باید فراماسونری را باز تولید اندیشه‌های گنوستیک[1] در دوران پس از اصلاحات در اروپا دانست. فراماسون‌ها با شعار معروف خود نقش بزرگی در انقلاب‌های بزرگ معاصر داشته‌است. نفوذ آنها به گونه ای بود که حتی در جریان انقلاب مشروطه ایران نقش بسیاری از مشروطه خواهان راباید در مجموعه فراماسونری تبیین نمود.

به رغم ادعاهای گوناگونی که تاکنون پیرامون چگونگی و زمان پیدایش جریان فراماسونری مطرح شده است لکن اعتقاد غالب بر این باور است که نخستین فرقه فراماسونری در میان صاحبان فن معماری  به وجود آمد و همزمان با احداث ساختمانهای بزرگ ازجمله کلیساها و کاخها یعنی سالهای 900 تا 1600 میلادی  این جریان به شدت رشد و گسترش پیدا کرد. دردوران پس از رنسانس و همزمان با آغاز انقلاب صنعتی در اروپا به ویژه در بریتانیا بیشتر اعضای لژهای فراماسونری بورژواها، پروتستانها ویهودیان بودند.  با گذشت زمان گروه های دیگری ازجمله نویسندگان، سیاستمداران و هنرمندان وارد سازمان فراماسونری شدند و از اواخر قرن 17 به بعد لژهای فراماسونری محلی برای بحثهای عقیدتی، سیاسی، هنری، ادبی و اجتماعی شد. بنا بر آثار و قرائن موجود بسیاری از اندیشمندان و فیلسوفان برجسته جهان در آن دوران نظیر باروخ  اسپینوزا، دیوید ریکاردو، امیل دورکیم، هربرت مارکوزه، ریمون آرون را باید عضو لژهای فراماسونری بدانیم.

framason1.jpg

 گسترش فعالیت جریان فراماسونری تا بدانجا پیش رفت که در قرن هجدهم میلادی دو انقلاب فرانسه و آمریکا توسط اعضای لژهای فراماسونری رهبری شد.

تمام رهبران انقلاب فرانسه و حتی رهبران فکری آن مانند مونتسکیو  ژان ژاک روسو عضو لژ گرانداوریان پاریس بودند. بر این اساس و بنا به ادعاهای مطرح شده تما روسای جمهور ایالات متحده آمریکا از جرج واشنگتن تا باراک اوباما[2] عضو لژهای فراماسونری بوده اند

 به رغم فعالیت گسترده لژهای فراماسونری در کشورهای غربی همزمان شاهد گسترش فعالیت آنها در کشورهای اسلامی به خصوص کشورهایی نظیر  ایران، مصر، و سوریه هستیم.

  ب) ورود فراماسونری به ایران

در خلال جنگ های ایران و روس بود که به دلایل  گوناگونی که  مجال شرح آن در این نوشتار نیست نفوذ تشکیلات فراماسونری در ایران شدت گرفت .

گسترش اقدامات مجامع فراماسونری در ایران را باید همزاد با سفر سر هارد فورد جونز[3]  به ایران دانست. البته برخی معتقدند که فعالیت فراماسونری در ایران به حضور وی در ایران ختم نمی شود بلکه پیش از وی و با حضور برخی دیگر از  نمایندگان  دولت انگلیس نظیر جیمز موریه فعالیت آنها آغاز شده بود و با حضور جونز تنها شدت فعالیتهای آنها گسترش یافت. همزمان با امضای قرارداد دوستی(تیلسیت) میان فرانسه و روسیه در سال 1807 به حسب خلا قدرت پیش آمده در ایران(به دلیل مشکلات ایران با روسیه و فرانسه) انگلیس شرایط  رابرای گسترش حضور خود در ایران مهیا دید. میرزاابولحسن خان ایلچی وزیر خارجه فتحلی شاه قاجار را باید یکی از اولین  فراماسونران ایرانی  دانست که در مدت 35 سال برای خدمات خود از دولت انگلیس حقوق دریافت می کرد.

عمار
۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۲:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

پیدایش فراماسونری و ریشه های تاریخی آن 


مقاله حاضر به بررسی تحلیلی پیدایش فراماسونری و ریشه‌های تاریخی آن می‌پردازد که توجه شما خوانندگان ارجمند را بدان جلب می‌نماییم.


دسته شوالیه‌های معبد که نام کاملشان «هم ‌رزمان مسکین عیسی مسیح و معبد سلیمان» بود، سال 1118 توسط صلیبیان تشکیل شد. آنچه نسخه اولیه فراماسونری تلقی می‌شود، میراث شوالیه‌های معبد است.

جنگجویان صلیبی

بیشتر مورّخان «فراماسونری» بر این باورند که مبدأ این سازمان، به جنگ‌های صلیبی در قرن دوازدهم بازمی‌گردد. اگرچه فراماسونری به طور رسمی در اویل قرن هیجدهم میلادی در انگلستان بنا نهاده شد، امّا در نقطه عطف حکایت آشنای فراماسونری، دسته‌ای به نام «شوالیه‌های معبد» یا شهسواران معبد قرار دارد.1

برخلاف آنچه بسیاری بر آن اصرار می‌ورزند، جنگ‌های صلیبی؛ اردوکشی نظامی با هدف گسترش مسیحیت نبود، بلکه تنها با اهداف مادی صورت پذیرفت. در دوره‌ای که اروپا فقر شدید و بیچارگی مفرط را تجربه می‌کرد، کامیابی و رفاه شرق - به ویژه مسلمانان خاورمیانه - توجه اروپاییان را به خود جلب نمود. این وسوسه، رونمایی از مذهب به خود گرفت و به نماد‌های مسیحی آراسته گردید. در عین حال اندیشه جنگ‌های صلیبی، از میل به منافع مادی و دنیایی متولد شده بود و این، علت تغییر رویکرد مسیحیان اروپا از سیاست‌های صلح‌طلبانه در دوران اولیه تاریخشان، به تجاوزهای نظامی ویرانگر به شمار می‌رفت.2

بنیان‌گذار جنگ‌های صلیبی، «پاپ اوربان دوم» بود. وی در سال 1095 م مجلس «کلرمونت» را که اصول صلح‌طلبانه پیشین مسیحیت در آن متروک گردید، فرا خواند. دعوت به جنگ با نیت به چنگ آوردن سرزمین‌های مقدس از دست مسلمانان اعلام گردید و در پی آن لشگر بزرگی از صلیبیان تشکیل شد که سربازان نظامی و ده‌ها هزار نفر از مردمان عادی آن را تشکیل می‌دادند.3

مورّخان بر این باورند که اقدام اوربان دوم با انگیزه خنثی کردن کاندیداتوری رقیب خود بوده است. بعلاوه شاهان اروپا، شاهزادگان، اشراف و دیگران در حالی دعوت پاپ را با شور پاسخ گفتند که مقصودی جز اغراض دنیایی نداشتند.4بنا به گفته «دونالد کوئلر» از دانشگاه ایلی‌نویز، شوالیه‌های (شهسواران) فرانسوی در پی تصرف زمین‌های بیشتر بودند. تجار ایتالیایی امیدوار بودند تجارت خود را در بنادر خاورمیانه توسعه دهند. شمار وسیع مردم بی‌نوا، تنها برای فرار از سختی زندگی روزمرة خویش، به هیئت اعزامی پیوستند.5

این جمعیت حریص، در راه خود به شرق، بسیاری از مسلمانان و حتی یهودیان را به امید یافتن طلا و جواهرات، قتل‌عام کردند. صلیبیان حتی شکم قربانیان را برای یافتن طلا و سنگ‌های قیمتی که گمان می‌کردند آنها را قبل از مرگ بلعیده‌اند، پاره می‌کردند. طمع مادی صلیبی‌ها به حدی بود که آن‌ها در جنگ صلیبی چهارم، در غارت شهر مسیحی قسطنطنیه (استانبول کنونی) وقتی که برگ‌های طلایی را از دیوارنگارهای کلیسای ایاصوفیه می‌کندند، کوچکترین تردیدی به خود راه ندادند.

گروه مختلط و چند چهرة صلیبیان، پس از سفری طولانی و سخت و غارت و قتل‌عام وسیع مسلمانان، سال 1099 به اورشلیم رسید. شهر اورشلیم در پی محاصره‌ای که پنج هفته ادامه داشت، سقوط کرد و صلیبیان به آن وارد شدند. جهان به ندرت شاهد بی‌رحمی و وحشی‌گری مانند آنچه صلیبیان انجام دادند، بوده است. آنها همة مسلمانان و یهودیان شهر را به دم شمشیر سپردند. بر اساس سخنان یک تاریخ‌نگار، آنها همه اعراب و ترک‌هایی را که می‌یافتند - چه مرد و چه زن - می‌کشتند.6

ارتش صلیبیان طی دو روز 40 هزار مسلمان را با وحشی‌ترین شیوة ممکن به قتل رساند7 و پس از آن صلیبی‌ها بیت‌المقدس را پایتخت خود قرار داده و یک حکومت پادشاهی کاتولیک تأسیس کردند که از مرزهای فلسطین تا انطاکیه امتداد داشت.

یکی از صلیبیان به نام «ریموند»، به این خشونت چنین مباهات می‌کند:مناظر شگفت‌آور بودند. بعضی از مردان ما سر دشمنان خود را قطع می‌کردند؛ برخی آنها را در حالی که روی برج بودند، هدف تیر قرار می‌دادند تا سقوط کنند؛ بعضی آنها را بیشتر شکنجه می‌کردند و در آتش می‌انداختند.

در کوچه‌های شهر، پشته‌های سر و دست و پا دیده می‌شد. برای حرکت باید با احتیاط از میان اجساد انسان‌ها و اسب‌ها عبور می‌کردیم. اما اینها در مقایسه با آنچه در «معبد سلیمان» صورت گرفت، بی‌اهمیت است. در معبد و رواق سلیمان، مردان ما در حالی که خون به زانوها و افسار اسب‌هایشان می‌رسید، عبور می‌کردند.8 آنها اورشلیم را پایتخت خود مقرر نمودند و قلمرو پادشاهی را سرزمین‌های فلسطین تا آنتیاک (در سوریه و ترکیه) تشکیل می‌داد.

آنها از این زمان به بعد، برای حفظ موقعیت خویش در خاورمیانه، قدم در راه مبارزات جدید نهادند. حفظ کشور تازه، نیازمند سازماندهی بود. به همین منظور طبقات نظامی را تشکیل دادند که اعضای این دسته‌ها از اروپا به فلسطین می‌آمدند و در مکان‌هایی شبیه صومعه زندگی می‌کردند و برای جنگ با مسلمانان آموزش نظامی می‌دیدند. یکی از این دسته‌ها با بقیه تفاوت داشت. این طبقه، شهسواران یا شوالیه‌های معبد (تامپلیه‌ها) نام داشتند.9

دسته شوالیه‌های معبد که نام کاملشان «هم‌رزمان مسکین عیسی مسیح و معبد سلیمان» بود، سال 1118 - یعنی بیست سال پس از اشغال اورشلیم - توسط صلیبیان تشکیل شد. مؤسسان این طبقه، دو شوالیه فرانسوی به نام‌ «هوق دپایو» و «گادفری دو سنت امر» بودند. این دسته در ابتدا تعداد نُه عضو داشت، اما به تدریج رشد کرد. علت انتخاب نام معبد سلیمان برای گروه، مکانی بود که به عنوان مقرّ انتخاب کرده بودند. آنها در کوه معبد، در مکان معبد ویران‌شده سکنا گزیدند.

در همین محل مسجد «قبة الصخره» بنا شد. آنان خود را سربازان مسکین نام نهادند، اما در اندکْ‌زمانی، بسیار ثروتمند شدند. زائران مسیحی که از اروپا به فلسطین می‌آمدند، تحت کنترل کامل این گروه بودند و در نتیجه با پول زائران به ثروت هنگفتی دست یافتند. براساس دیدگاه مؤلفان انگلیسی، «میکائیل بینت» و «ریچارد لایف» نوعی نظام سرمایه‌داری قرون وسطایی را بنیان نهادند و از طریق معاملاتی که بر پایه بهره یا ربا قرار داشت، راه بانکداری مدرن را هموار کردند.10

عمار
۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۲:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

انجمن حجتیه و تضاد آن با انقلاب اسلامی 


از عقاید این انجمن می‌توان به عقیده قشری و تحلیل ناروا پیرامون علائم و نشانه‌های ظهور حضرت حجت(عج)، اعتقاد به جدایی دین از سیاست و مخالفت با قیام و نهضت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی مردم ایران و اعتقاد به این که هر حکومت دینی، (قبل از ظهور امام زمان (عج)) منجر به شکست می شود و تشکیل حکومت سد باب مهدویت و حکومت جهانی است.


Sherkat dar rahpeimaei 59.4

انجمن حجتیه روزگاری بهائیت را به عنوان اصلی‌ترین معاند اسلام تشخیص داد و اقدام به مبارزه با آن کرد، اما چگونه است که وزرای بهائی شاه و سرمایه‌داران بهائی هیچگاه مورد نقد و برخورد و مبارزه انجمن قرار نگرفتند؟!

 «انجمن حجتیه» مقارن با کودتای 28 مرداد سال 1332 توسط شیخ محمود ذاکرزاده تولایی حلبی با انگیزه مبارزه با فرقه بهائیت تأسیس شد، این انجمن از یک ساختار تشکیلاتی پیچیده سراسری و کمیته‌های تدریس، تحقیق، نگارش، ارشاد، ارتباط با خارج و کنفرانس‌ها برخوردار بوده است.

 
از عقاید این انجمن می‌توان به عقیده قشری و تحلیل ناروا پیرامون علائم و نشانه‌های ظهور حضرت حجت(عج)، اعتقاد به جدایی دین از سیاست و مخالفت با قیام و نهضت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی مردم ایران و اعتقاد به این که هر حکومت دینی، (قبل از ظهور امام زمان (عج)) منجر به شکست می شود و تشکیل حکومت سد باب مهدویت و حکومت جهانی است.
 
این افکار در نهایت باعث شکست انجمن شد، چون انجمن که تا نزدیک انقلاب راهپیمایی‌های مردم ایران و افکار امام خمینی(ره) را محکوم می‌کرد، با پیروزی انقلاب تضعیف شد و تشکیلات آن حدود پنج شش ماه دچار تحیر و حیرت شد و پس از آن یک دفعه تغییر موضع داد و به تدریج جلسات آن تعطیل شد و بر اثر فشار عده‌ای از اعضاء آن تغییر اساسنامه داد و در پی سخنرانی امام خمینی(ره) در اول مرداد سال 1362 به طور رسمی اعلامیه تعطیلی داده است، هر چند به صورت غیر رسمی ممکن است دارای فعالیت باشد.
 
* بازشناسی مبانی فکری «انجمن حجتیه»
 
انجمن حجتیه پس از ملی شدن صنعت نفت و قبل از کودتای 28 مرداد در سال 1331 با نام انجمن ضد بهائیت آغاز به کار کرد، بازخوانی تاریخ اسلام نشان می‌دهد که در طول 14 قرن گذشته اکثر ضرباتی که متوجه مسلمانان شده ناشی از کج‌فهمی‌های بخشی از مسلمانان بوده است.
 
عمده ویژگی‌های چنین جریاناتی تلفیق جهالت با عبادت، تنگ‌نظری و پیروی‌های صرفاً شعاری نه قلبی است؛ یعنی ایمان منهای معرفت که به گفته شهید مطهری همیشه منجر به سوء‌استفاده منافقان از دلسوزی‌های جاهلانه شده است. نتیجه قوت گرفتن آن‌ها استحاله اسلام، حذف محتوا و ماندن پوسته توخالی خواهد بود.
 
* انگیزه «شیخ محمود حلبی» از تأسیس انجمن حجتیه
 
در اینکه چرا شیخ محمود ذاکرزاده تولایی معروف به «حلبی» اقدام به تشکیل این انجمن کرد، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. به هرحال، انجمن حجتیه با نام «انجمن ضد بهائیت» در سال 1331 تأسیس و سپس در سال 1336 با تدوین اساسنامه، کار خود را با نام »انجمن خیریه حجتیه مهدویه» رسماً آغاز کرد.
 
عمار
۱۶ تیر ۹۳ ، ۱۳:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

وظیفه « نفس زکیه » در ظهور حضرت مهدی (عج) و تفاوت اون با « سید حسنی»


برای ظهور و قیام حضرت صاحب الامر(عج) پنج علامت حتمی وجود دارد؛ یعنی به طور حتم این پنج نشانه در رابطه با ظهور اتفاق خواهد افتاد. یکی از علائم حتمی ظهور، «قتل نفس زکیه» است.

  «نفس زکیه» شخصی به نام محمد بن حسن است و به دلیل عبادت و زهد بسیار،‌ در روایات به او لقب «نفس زکیه» داده شده است. وی از اولاد امام حسین(ع) بوده و به عبارتی سید حسینی محسوب می‌شود.(1)

اما برخی به گمان اینکه نام حسن -که جزو اسم است- نام جد اوست، وی را سید حسنی می­‌نامند، در حالی که او با سید حسنی متفاوت است! زیرا سید حسنی کسی است که وقتی به اذن خدا فرمان ظهور به حضرت بقیةالله(عج) می­‌رسد، او به وسیله بعضی از خواص حضرت متوجه می­‌شود که حضرت می­‌خواهند ظهور کنند، لذا نزد حضرت آمده و از ایشان استفسار می­‌کند و آن حضرت ایشان را آگاه می­‌کند، سپس او قبل از امام خروج می­‌کند و به دست مردم کشته می­‌شود و سرش را به شام می‌فرستند(2) و همچنین با نفس زکیه‌‌ای که طبق روایات در پشت کوفه به همراه 70 نفر از یارانش شهید می­‌شود(3) متفاوت است، برخی از نویسندگان معاصر آن را به شهید حکیم و یارانش که در نجف (که در پشت کوفه قرار دارد) شهید شده­‌اند تطبیق داده‌اند.(4)

*قتل نفس زکیه از علایم حتمی

برای ظهور و قیام حضرت صاحب الامر(عج) پنج علامت حتمی وجود دارد: یعنی به طور حتم این پنج علامت در رابطه با حضرت اتفاق خواهد افتاد، یکی از علائم حتمی ظهور قتل نفس زکیه است.(5)

*وظیفه نفس زکیه

بنابر آنچه از روایات و اخبار به دست می­‌آید، وظیفه نفس زکیه پیام‌رسانی برای امام بوده است، همان طور که در روایت بیان شده است، حضرت ولی عصر(عج) وقتی ظهور می­‌کند و توسط صیحه دعوتشان علنی و جهانی می­‌شود به یارانشان می‌­فرمایند که مردم مکه مرا نمی­‌خواهند، در حالی که برای هدایت فرستاده شده­‌ام و شایسته است که شخصی همچون من این مطالب را برای ایشان بگوید تا برای آن‌ها حجت تمام شود، سپس یکی از یارانش را می­‌طلبد و به ایشان می­‌فرماید: برو نزد اهل مکه و به ایشان بگو ای اهل مکه! من فرستاده فلانی هستم و او به شما می­‌گوید: ما اهل بیت رحمت و معدن رسالت و خلافت هستیم و از ذریه محمد(ص) و سلاله پیامبرانیم، ما مظلوم واقع شده­‌ایم و مردم به ما ستم کرده­‌اند و ما را آواره ساخته­‌اند و از هنگام رحلت رسول خدا(ص) تا امروز حق ما غصب شده است. اکنون ما از شما چشم یاری داریم و از شما یاری می­‌طلبیم. پس ما را یاری کنید،

وقتی او شروع به صحبت می­‌کند، مردم مکه بر او هجوم می­‌آورند و او را بین رکن و مقام به شکل خاصی سر می­‌برند.(6)

از زمان هبوط آدم تا آن زمان هیچ کس یک چنین بی­‌احترامی به خانه کعبه نکرده و در آن زمان است که برای اشرار نه عذرخواهی در آسمان می­‌ماند و نه یاوری بر روی زمین(7) و پانزده شب پس از این حادثه، واقعه قیام رخ می­‌دهد همانگونه که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: انسان محترمی از قریش را در روزی محترم و در شهری محترم به قتل می‌رسانند، قسم به پروردگاری که دانه را شکافت و بشر را آفرید بعد از این جریان از سلطنت ظالمان بیش از 15 روز باقی نمی­‌ماند.(8)

حضرت پس از سه ماه و هفده روز که از ظهور گذشته و به اندازه کافی اطلاع‌رسانی کرده و حجت را نیز بر مردم تمام کرده­‌اند، فعالیتشان را آغاز می­‌کنند.

همچنین نفس زکیه برادری داشته است که ایشان هم در مکه به شهادت می­‌رسد، همانگونه که از عمار یاسر منقول است: زمانی­ که نفس زکیه و برادرش به قتل می­‌رسند، به واسطه این ضایعه فرشته­‌ای مقرب ندا می­‌دهد که امیر و سرپرست شما مهدی است و وی کسی است که زمین را پر از حق و عدل می­‌کند.(9)

عمار
۰۱ تیر ۹۳ ، ۰۸:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر