داردلان

سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی

داردلان

سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی

داردلان

گفتند که عاشقی و آرام نه ای
در خواب و خیال خم ابروی که ای
گفتند بگو بقصد غربت گفتم
سید علی حسینی خامنه ای

در راستای لبیک به فرامین زعیم عالیمقام جهان اسلام حضرت امام خامنه روحی فداه در مواجه با جنگ فرهنگی و با عنایت به ظهور و بروز این مهم با گسترش فراماسونیزم و شیطان گرایی بخش اعظمی از این وبلاگ به مباحث فراماسونری و شیطان پرستی و بخشی دیگر به مباحث سیاسی و اجتماعی خواهد پرداخت
امید که با عنایات خاصه قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه و یاری شهدا در این راه ثابت قدم بمانیم

به دعای خیر و نظرات پیشنهادات شما دوستان نیاز مبرم دارم

به عشق یارم


یاعلی

دلنوشته مهدوی

سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۱۸ ق.ظ

اسمان شهر از انتظار آمدنت بارانی است


ای مهربان‌تر از باران! میگویند سکوت آسمان نشان از نیاز بی‌اندازه‌اش است، اماآسمان شهر من دیروز دلشکسته‌تر از هر روزبا چشمانی اشکبار آمدنت را در غزلخوانی
خداوند می‌طلبید. 


emam-mahdi 2
  دوباره جمعه شد و عطر یاس نفس‌هایت از سمت قبله دل‌ها مشام جان را می‌نوازد. صبح جمعه که می‌شود پیچک قلبمان آرام آرام و ندبه کنان قد می‌کشد و جبهه به آسمان می‌ساید و عصر هر جمعه، بی‌قرار‌تر از همیشه با قامتی خمیده پژمرده می‌شود.
 
مولای روزهای تلخ انتظار! زمین سال هاست که از انتظار تو پیر شده است و نبض زمان خسته و تب دار از انتظار می‌زند.
 
راستی مولای آبی بی‌کران آسمان! می‌گویند سکوت آسمان نشان از نیاز بی‌اندازه‌اش است، اما آسمان شهر من دیروز دلشکسته‌تر از هر روزبا چشمانی اشکبار آمدنت را در غزلخوانی خداوند می‌طلبید.
 
سمبل وجود هستی! سال هاست که زندگی کائنات بدون حضور سبزت معادله‌ای مجهول مانده است. سال هاست که آمدنت نیاز جهان شده است، اصلا از‌‌ همان روزی که جهان پشت می‌له‌های زندان تحیر و تردید گرفتار شد، زمین با همه وجود نیز «ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت أیدی الناس» را احساس می‌کند و نگاه سرد و خسته زمین در این روزهای پایان زمستان سرد انتظار بهار سبز ظهورت را می‌طلبد.
 
دیشب دوباره دل را هوای این شکوه‌های قدیمی به سر زده بود وبه یاد بی‌«ندبه» گی‌های جمعه‌های دنیا زده‌ام و به یاد بی‌«عهد» یی این صبح‌های سردِ زمینِ خواب آلودِ افتادم.
 
نکند این روز‌ها در شلوغ بازار قلبمان گم شده باشی، نکند آنقدر اسیر ملعبه‌های دنیا شده باشیم که دلمان خلأ نبودت را نفهمد و در روزمرگی‌های دنیای شلوغمان گم شده باشی.
 
چه جمعه‌ها که به انتظار آمدنت گذشت و دلمان آنقدر در شلوغی دنیا گرفتار بود که اصلا هوای تو را نکرد و عصر که شد گلایه کردیم از دلگیری غروب جمعه‌های دور از تو و به خود نیاوردیم که تونیامده‌ای و گرنه با تو که دلگیری معنایی ندارد. چه بد دردی است، این خودفراموش‌های مصرِ معاصر که در مسیر روزمرگ‌ها، به عادت‌هایمان سخت دل سپرده‌ایم و در سرماخوردگی روحی خودمان غرق شده‌ایم و با بهانه‌های واهی به روزهای بی‌تو بودن عادت کردت کرده‌ایم!
 
ای مهربان‌تر از باران! سال هاست که هر جمعه، سیب‌های سرخ انتظار در سبد دلتنگی‌ها، دست نخورده باقی ماند و به انتظار باران غزلخوانی خداوند، منتظر می‌مانیم تا طومار شبِ سیاه و مچاله شده انتظار را در هم بپیچانی و سپیدی صبح سبز انتظار را برایمان به ارمغان بیاوری.
سال هاست که هر جمعه این سیاه مشق‌های دلتنگی و انتظار، با عطر نرگس نفس‌های تو سبز می‌شود و من، دراین طراوت همیشه بهاری یاد تو، منتظر شنیدن صدای نعلین‌های چوبی‌ات هستم که اصلا چه جای گلایه؟! همه چیز به این دل زمینی من برمی گردد که سرگرم ایستگاه‌های رنگارنگ جغرافیای پر ازسرگرمی زمین، در راه مانده و رسیدن به نگاه نقره ای‌ات را باز از خاطر برده است.
 
مولای رازهای سر به مُهر! اعتراف می‌کنم اگر به اندازه قطره‌ای از باران عاشقت بودیم، که نیستیم؛‌‌ همان هزار سال قبل می‌آمدی. مهربانا! مگذار تسبیح نگاه‌مان از فرط جدایی دانه دانه شود... .اللّهمّ بلّغ مولانا الإمام الهادی المهدی (عج).

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی