داردلان

سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی

داردلان

سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی

داردلان

گفتند که عاشقی و آرام نه ای
در خواب و خیال خم ابروی که ای
گفتند بگو بقصد غربت گفتم
سید علی حسینی خامنه ای

در راستای لبیک به فرامین زعیم عالیمقام جهان اسلام حضرت امام خامنه روحی فداه در مواجه با جنگ فرهنگی و با عنایت به ظهور و بروز این مهم با گسترش فراماسونیزم و شیطان گرایی بخش اعظمی از این وبلاگ به مباحث فراماسونری و شیطان پرستی و بخشی دیگر به مباحث سیاسی و اجتماعی خواهد پرداخت
امید که با عنایات خاصه قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه و یاری شهدا در این راه ثابت قدم بمانیم

به دعای خیر و نظرات پیشنهادات شما دوستان نیاز مبرم دارم

به عشق یارم


یاعلی

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرقه های انحرافی» ثبت شده است

شیطان گرایی در گذر تاریخ6

جایگاه «نماد» نزد شیطان / آیا شیطان قدرت ماورایی دارد

شیطان از باطن بر انسان تأثیر می‌گذارد؛ یعنی به اصطلاح در طول اراده انسان‌هاست؛ یعنی شیطان ابزاری ندارد و او از همین جا به انسان نفوذ می‌کند، این طور نیست که برای دعوت آدمی به شر و فساد دو عامل هوای نفس و شیطان وجود داشته باشد.


  امروزه شیطان‌گرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج،‌ جذابیت‌هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه‌های این آیین ندارند، بسیار دشوار است. برای بازخوانی مفهوم شیطان‌گرایی به تورق کتاب «کاوشی در معنویت‌های نوظهور» اثر حجت‌الاسلام حمزه شریفی‌دوست پرداختیم که بخش انتهایی آن در ادامه می‌آید:

 

*نمادهای شیطانی 

در مورد نمادها سه نکته اساسی باید مورد توجه قرار گیرد. غفلت از این سه امر، ممکن است به شناخت و تحلیل ناصواب این فرقه منجر شود و یا باعث ترویج ناخواسته آیین شیطانی شود:

اول اینکه جریان شیطانی، بسیاری از نمادهایی را که در دیگر آیین‌ها و مسلک‌ها ریشه دارد، امروز به سود خویش و در خدمت خود به کار گرفته است. بسیاری از نمادهایی که امروزه به نام شیطان‌پرستی مشهور شده، متعلق به جریان شیطانی نیست و آن‌ها این نمادها را تصاحب کرده‌اند. هدف از این تردستی، اثبات ریشه‌دار بودن آیین شیطان‌پرستی و تثبیت آن و اعتمادبخشی به یاران شیطان است.

پاره‌ای از این نمادها در تمدن‌های باستانی مصر و یونان ریشه دارد و بعضی دیگر متعلق به شرق است؛  چنان که آنتوان لاوی در کتابش «کالی» و «شیوا» را که در میان هندوها و یوگی‌ها جایگاه خاصی دارند و از خدایان هندو به حساب می‌آیند همان شیطان معرفی می‌کند. بعضی از نمادهای ماسون‌ها یا کابالا نیز اکنون در خدمت این آیین قرار گرفته است. هر چند جریان شیطانی محصول عرفان یهود و فراماسونری و نتیجه نامشروع این دو جریان است،

جریان شیطانی، امروزه خود را آیینی برخوردار از سنت‌های منحصر به فرد، نمادهای ویژه، مبانی و مجزا و در یک کلمه، یک «جریان مستقل تاریخی» معرفی می‌کند.

دوم اینکه نمادها لزوماً معنای واحد ندارند. علت این است که فرهنگ‌های مختلف از هم دیگر تأثیر پذیرفته‌اند و اقوام و ملت‌ها، در تعامل با دیگر فرهنگ‌ها، دست به اقتباس زده و به سود خود، تغییراتی در محصولات دیگران - البته به نسبت آرمان‌ها و ارزش‌های بومی خود - داده‌اند و به مرور، این فرآورده جدید، نماد ارزش‌ها و باورهای ایشان شده است؛ بنابراین نمادها نه ریشه واحد دارند و نه معنای واحد.

نکته سوم اینکه چون نماد ابزاری قوی و نافذ است و چون برخورداری از نمادهای گویا و متنوع، قدرتی بی‌بدیل محسوب می‌شود، نسبت به دادن نمادهای دیگر آیین‌ها به شیطان‌پرستی، تلاش غیرمستقیم برای تبلیغ این مرام انحرافی و کمک ناخواسته به آن است؛ بنابراین منظور ما از نماد در این نوشته، نمادهایی است که امروزه شیطان‌گرایان به سود خود استخدام کرده‌اند.

آن چه نباید از آن غفلت شود این است که نمادهایی که امروزه در خدمت این جریان ضددینی و ضدتوحیدی ایفای نقش می‌کند؛ باید برای انتساب این جریان به عقبه سیاسی خود و فهم ریشه‌ها و مبانی استکباری آن مورد توجه قرار گیرد؛ نه استقلال دادن به این جریان و در نتیجه تبلیغ و تثبیت آن.

نمادهایی که شیطان‌گرایان برای معرفی خود استخدام کرده‌اند به این شرح است:

1- بافومت (baphomet)

 این نماد که در عرفان کابالا نیز جایگاهی دارد، بز یا قوچی به نام بافومت (Baphomet)  است که هم با جانور شاخ‌دار یوحنا در کتاب مکاشفات یوحنا همانندی دارد و هم در اسطوره‌های مصری، خدای هوش و دانایی معرفی شده و آفرینش انسان به وسیله چرخ سفالگری را به او نسبت می‌دهند. شعله‌ میان دو شاخ او نیز نماد نبوغ و دانایی شیطان است و این که او بود که آدم(ع) و همسرش را به سمت درخت دانایی رهنمون شد.

البته چنان که گفته شد تأویل تک گزینه‌ای از این نماد چندان واقع‌بینانه نیست، بافومت ممکن است نماد بز قربانی در آیین یهود باشد؛ بزی مقدس که بنا بر نقل عهد عتیق، قربانی حضرت اسحاق شد. شیطان هم قربانی هدایت انسان و دستیابی او به درخت دانش و معرفت شد. با این توضیح بز می‌تواند نماد گویایی از ایثار بزرگ شیطان برای آدم باشد.

2- سر بز در میان ستاره پنج‌پر وارونه (inverted pentagram) 

 ستاره پنج پر (pentagram) نماد ونوس الهه زیبایی و عشق شهوانی زنانه است.

این نماد از زمانی که لئوناردو داوینچی طرح مرد ویترووین (vitruvian man) را طراحی کرد، به سمبل اصالت انسان و اومانیسم تبدیل شد و در فرقه شیطان‌گرایی چون جنبه شهوانی انسان مدنظر است، پنج ضلعی اولیه به صورت وارونه در آمده و سر یک بز (بافومت) نیز در آن قرار گرفته است.

عمار
۱۳ آذر ۹۳ ، ۱۰:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

شیطان‌گرایی در گذر تاریخ/۵

هنگامی که فرزند شیطان در سینما متولد شد


القای ترس در دل انسان و ناامید کردن وی از آینده در سینما به خصوص هالیوود می‌تواند برای آنان که به دامان ادیان الهی پناه نیاورده‌اند، فرصتی ذهنی - روانی ایجاد کند تا برای مقابله با آینده تاریک بشریت به نیروی دیگری پناه ببرند! 


13921220000614_PhotoA.jpg

  امروزه شیطان‌گرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج،‌ جذابیت‌هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه‌های این آیین ندارند، بسیار دشوار است. برای بازخوانی مفهوم شیطان‌گرایی به تورق کتاب «کاوشی در معنویت‌های نوظهور» اثر حجت‌الاسلام حمزه شریفی‌دوست پرداختیم که بخش پنجم آن در ادامه می‌آید:

هالیوود پیامبر شیطان‌پرستی

یکی از پایه‌های ترویج شیطان‌گرایی و بلکه قدرتمندترین ابزار تبلیغی این جریان، «سینمای هالیوود» است، به گونه‌ای که اگر این مراکز فرهنگی نبود، هیچ گاه این گرایش انحرافی نمی‌توانست در میان عموم به راحتی خود را موجه جلوه دهد. هنر در این باره چنان معجز‌ه‌آسا عمل می‌کند که در «فرایند ارتباط»، مخاطب مسحور و مجذوب می‌شود و قدرت تشخیص پیام و تفکیک محتوا از قالب را از دست می‌دهد و در بسیاری از موارد خود را با یک اثر هنری، نه فقط همراه می‌کند که همدلانه برای خود نقش در نظر می‌گیرد و تلاش می‌کند که در اجرای نقش موفق عمل کند. به این ترتیب، محتوای ناشایست و پیام نادرست، آرام آرام خود را به ذهن و فکر مخاطب نزدیک می‌کند و بر قلب و روح او سایه می‌افکند، در نهایت جذب جان او می‌شود.

امروزه مرکز مهمی همچون هالیوود که در عرصه هنر سینما فعال و البته تأثیرگذار است، از فرقه شیطان‌گرایی به طور جدی پشتیبانی می‌کند. این ایفای نقش آن قدر پر رنگ است که عنوان «پیامبر شیطان‌پرستی» برای این رسانه صهیونیستی، دور از حقیقت نیست.

ماهیت و مأموریت فرقه شیطان‌پرستی که امروزه در هالیوود با نام «آیین و مکتب» تبلیغ می‌شود، در محصولات هالیوودی انعکاس تام یافته است. نگاهی گذرا به چند اثر هالیوودی - که چندان جدید هم نیستند - می‌تواند از طرح حساب شده و درازمدت هالیوود در رسمیت دادن به این فرقه و جذابیت‌بخشی به آن پرده بردارد.

این طرح در گام نخست معرفی سپس عرضه یک رقیب برای ادیان الهی، آن گاه جایگزین کردن، در گام چهارم به حاشیه راندن و در نهایت از بین بردن ادیان الهی خواهد بود.

13921220000599_PhotoL.jpg

*هنگامی که فرزند شیطان در سینما متولد شد!

یکی از فیلم‌های مهم در ترویج شیطان‌پرستی، فیلمی است به نام «فرزند رزماری» که رومن پولانسکی (کارگردان یهودی) در سال 1968 در هالیوود ساخته است.

در این فیلم، شیطانی از جهنم می‌آید و نطفه خود را در رحم زنی به نام رزماری قرار می‌دهد و بدین صورت کودکی شیطانی به نام آدریان متولد می‌شود. گهواره این کودک، سیاه رنگ (پرکاربردترین رنگ در فرهنگ شیطان‌پرستی و نماد قدرت تاریکی) و بالای آن صلیبی بر عکس (نمادی که توضیح آن خواهد آمد) آویزان است. در جشن تولد این کودک که افرادی از نژادهای مختلف حضور دارند، چندین بار جمله «درود بر شیطان» تکرار می‌شود.

صاحبخانه با خوشحالی می‌گوید: «این کودک، معابد و خدا را از بین خواهد برد و نفرت را آزاد خواهد کرد. او انتقام را در دل‌ها زنده می‌کند و کار خدا تمام است - درود بر شیطان».

در این فیلم ارتباط با شیطان به عنوان راه‌حل مشکلات به تصویر کشیده می‌شود. رزماری نه یک زن، که یک مادر است. برای درک یک مفهوم در دنیای هنر و سینما باید از زبان نمادها کمک گرفت. زن گاهی به معنی طبیعت منفعل است و گاهی به معنی نماد وسوسه و فریب و اغواء، اما زن اگر در شکل مادر نقشی را به عهده بگیرد، معنی خاصی دارد که با چهره‌های دوگانه قبلی بسیار متفاوت است. در نمادشناسی، اگر زنی کامل شود و جایگاه مادری بیابد، فردیت او از بین می‌رود و بعد از زوال «خود»، زمینه برای انجام مأموریت مادری فراهم می‌شود؛ همان گونه که اگر بکارت زایل شود، زمینه مادر شدن مهیا می‌شود.

در این فیلم رزماری در چهره مادر ظاهر می‌شود. این چهره برای زن، اشاره‌ای به «زادگاه» و «بزرگ مادر» و «طبیعت» است. گویا کودک رزماری که همان شیطان است به زادگاه خود برگشته است و بزرگ مادر او را تحویل گرفته است. این معنا وقتی روشن‌تر می‌شود که بدانیم قیافه این کودک به گونه‌ای است که مادرش با دیدن او وحشت می‌کند و ابتدا از پذیرش فرزندش سرباز می‌زند.

عمار
۰۲ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۲۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

بهائیت به روایت تاریخ


بهاییان باوجود تظاهربه صلح‎طلبی امروز خود، در طول سال‎های دور و نزدیک از ضربه‎زدن به مسلمانان و جامعه تشیع هیچ‎گاه فروگذاری نکرده‎اند. به این‎ ترتیب، دور از انتظار نیست اگر هماره به‎عنوان حساسیت‎برانگیزترین فرقه انحرافی در ایران ضرورت مقابله با آن احساس شده است.


Abdul.jpg

 بهائیت به روایت تاریخ

بهاییان باوجود تظاهربه صلح‎طلبی امروز خود، در طول سال‎های دور و نزدیک از ضربه‎زدن به مسلمانان و جامعه تشیع هیچ‎گاه فروگذاری نکرده‎اند. به این‎ ترتیب، دور از انتظار نیست اگر هماره به‎عنوان حساسیت‎برانگیزترین فرقه انحرافی در ایران ضرورت مقابله با آن احساس شده است.

رهبران فرقه بهایی در سال‎های دور و نزدیک بسیار کوشیده‎اند تا تصویری موجه از خود به نمایش بگذارند، برای این منظور از وارونه کردن حقایق نیز ابایی نداشته‎اند، چراکه ادعاهای بنیان‎گذاران بابیت و بهاییت آن‎چنان سست و واهی است که هر ناظر بی‎طرفی با اندک توجه و تعمقی پی به پوچ بودن این ادعاها خواهد برد و جالب آن‎که کتاب‎های نگاشته شده توسط بانیان این فرقه نیز مصالح فراوانی برای اثبات واهی بودن این ادعاها در خود دارند، آن‎گونه که همواره رهبرانی بابی امکان دسترسی به این آثار را بسیار دشوار ساخته و یا محدود به نسخه‎های تحریف و درواقع اصلاح شده آن‎ها ساخته‎اند تا روی بی‎مایگی بنیان‎گذاران این فرقه سرپوش بگذارند.

طرفه آن‎که حتی در دل این جریان انحرافی که از ادعای محمدعلی باب آغاز شد، بهاییت نیز خود شاخه انحرافی و حرامی است که با ترفندهای بسیار ازلیان که امتداد واقعی بابیان محسوب می‎شدند را از میدان به‎در کرد؛ آن‎گونه که دور از حقیقت نیست اگر بهاییت را فرزند حرامی پدر حرامی بدانیم که خود زاده یک جریان انحرافی بوده است. جالب آن‎که بهاییان نخستین بسیار کوشیدند که تمامی نسخ کتاب «نقطه الکاف» که نخستین تاریخ بابی است و توسط یکی از یاران نزدیک باب نوشته شده را از میان بردارند، تا لااقل بر تقلب در جانشینی باب و بسیاری اتفاقات رخ داده در سال‎های نخستین ادعای باب سرپوش بگذارند، اما تنها نسخه باقی‎مانده از این کتاب به‎طور اتفاقی به‎دست کنت گوبینو که آن زمان مشغول سیر و سفر در ایران بود،‏‏ ‏افتاده و این تلاش بهاییان ناکام ‎ماند.

به هرحال بهاییان که امروزه کارها، ادعاها و احکام رهبران نخستین خود را موجب سرافکندگی و مؤید بی‎مایگی آن‎ها می‎بینند بسیار کوشیده‎اند تا با قلب واقعیت، تصویری دیگرگونه از آن‎ها به نمایش بگذارند. اما بابیت و بهاییت از قدمت تاریخی چندانی برخوردار نیستند، همه رخ‎دادهای مربوط به آن‎ها به دو سده گذشته برمی‎گردد که فاصله چندانی با این روزگار ندارند. کتاب‎ها و سندهای بسیاری وجود دارد که به‎سادگی پرده از واقعیت این جریان برمی‎دارد.کشمکش‎ها که در سال‎های دور و نزدیک میان مسلمانان و بهاییان وجود داشته، گاه به درگیری‎هایی تند و خشن از سوی طرفین انجامید که اجتناب‎ناپذیر می‎نموده است، اما بهاییان همواره با مستمسک قرار دادن اقلیت بودن خود با مظلوم‎نمایی سعی در فریب افکار عمومی داخلی و خارجی داشته‎اند.

در این روزگار نیز مقالات و کتب منتشر شده در نقد بهاییت گاه از لحن تند و پر از فحش و فضیحتی برخوردار بوده‎اند که مستمسکی برای بهاییان بوده که از یک سو مظلوم‎نمایی کرده و به‎عنوان اقلیتی که حقوقش در این دیار رعایت نمی‎شود، قیافه حق به جانب به خود بگیرد و از سوی دیگر این زبان تند و تیز و گاه توأم با دشنام نشریات و نویسندگان تندرو را دلیلی برای رویکرد غیرعلمی و اثبات حقانیت خود قرار دهد. 


میرزا یحیی از اهالی نور را که هنوز به بیست سالگی نرسیده بود به جانشینی خود برگزید و به القابی همچون «صبح ازل» و یا «حضرت ثمره» مفتخر کرد. باب طی نامه‎ای کار کامل کردن کتاب «بیان» را نیز به او سپرد، مگر آن‎که «من یظهره ا...» یا پیامبر جدید ظهور کند


مرگ باب و انشعاب در بابیت 

index.jpg

علی‎محمد باب که سال‎های پایانی عمر را در ماکو زندانی بود و از طریق نامه با یاران خود ارتباط داشت، میرزا یحیی از اهالی نور را که هنوز به بیست سالگی نرسیده بود به جانشینی خود برگزید و به القابی همچون «صبح ازل» و یا «حضرت ثمره» مفتخر کرد. باب طی نامه‎ای کار کامل کردن کتاب «بیان» را نیز به او سپرد، مگر آن‎که «من یظهره ا...» یا پیامبر جدید ظهور کند که ناسخ بیان بود؛ پیامبری که به گفته باب هزار سال بعد می‎آمد.

عدم تعادل روانی باب از همین‎جا پیداست، او جانشین خود را انتخاب و پس از دستور کامل کردن کتاب مقدسش! به او هشدار می‎دهد که در صورت ظهور پیامبری که هزارسال بعد خواهد آمد! کار را متوقف کرده و به او بپیوندد. 

در واقع همین توصیه احمقانه بعدها دستاویز دیگر فرصت‎طلبان شد تا ادعای جدیدی مطرح و بابیان را دو شقه کنند. یحیی صبح ازل یکی از هجده یار اصلی باب بود که به حروف حی معروف بودند و ازقضا برادر بزرگ او میرزا حسینعلی نوری (بها) نیز از این جمله بود. صبح ازل در این زمان که بابیان تحت تعقیب حکومت بودند، در خفا می‎زیست و سرپرستی امور جاری بابیان را به برادرش که حکم معاونت او را داشت سپرده بود و در واقع بهاء بود که ارتباط مستقیم با پیروان باب داشت و اغلب نیز کارها به خود او رجوع می‎شد. 

عمار
۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۳۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر
راهی که شیطان‌گرایان از تحریف دعا تا تبلیغ متال پیمودند

  شیطان‌گرایان با ادعای ناتوانی خدا در اجابت خواسته‌ها، به تبلیغ ایده شیطان‌گرایی می‌پردازند. آن‌ها می‌گویند: خدا نه فقط مشکلات شما را برطرف نمی‌کند، بلکه هر روز مشکلات جدیدی بر سر راهتان قرار می‌دهد، پس آنتی‌تز خداوند یعنی شیطان می‌تواند پناهگاه شما واقع شود.


خبرگزاری فارس: راهی که شیطان‌گرایان از تحریف دعا تا تبلیغ متال پیمودند

   امروزه شیطان‌گرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج،‌ جذابیت‌هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه‌های این آیین ندارند، بسیار دشوار است.

برای بازخوانی مفهوم شیطان‌گرایی به تورق کتاب «کاوشی در معنویت‌های نوظهور» اثر حجت‌الاسلام حمزه شریفی‌دوست پرداختیم که بخش چهارم آن در ادامه می‌آید:

*تحریف مفهوم دعا

شیطان‌گرایان با ادعای ناتوانی خدا در اجابت خواسته‌ها، به تبلیغ ایده شیطان‌گرایی می‌پردازند. آن‌ها چنین توضیح می‌دهند: شما برای حل مشکلات زندگی خود، هر روز دست به دعا برمی‌دارید و از خدا کمک می‌خواهید اما خدا نه فقط مشکلات شما را برطرف نمی‌کند، بلکه هر روز مشکلات جدیدی بر سر راهتان قرار می‌دهد، پس آنتی‌تز خداوند یعنی شیطان، می‌تواند پناهگاه شما واقع شود.

در استدلال بالا آنچه بیش از همه، نیاز به بازخوانی و اصلاح دارد، «مفهوم دعا» است. روشن است که بسیاری از مشکلات روانی و روحی بشر مدرن، ریشه در بنیان‌های تمدن غربی دارد. انتظار از خدا و دست روی دست گذاشتن و اکتفا به چند جمله به نام دعا برای حل مشکلات، عملی کودکانه است که هیچ قرابتی با مفهوم متعالی دعا ندارد.

خداوند هیچ گاه وعده نداده است که تمام درخواست‌هایی که انسان‌ها دارند - از هر نوع و شکلی که باشد - همه را فوراً عملی سازد. چنین برداشتی از دعا، با نگاه اومانیستی سازگار است نه با نگرش دینی و وحیانی، در بینش اومانیستی، همه چیز باید خود را در خدمت خوشی و راحتی آدمی قرار دهد و حتی خدا هم باید سهمی در این مسیر به عهده بگیرد و در اجرای فرمان انسان - که نامش را دعا می‌گذارند - کوتاهی نکند؛ اگر او در اجرای خواهش‌های انسان تأخیر کند، پس صلاحیت ورود به زندگی انسان را ندارد.

در نگرش دینی و وحیانی، آدمی از آنجا که مأموریتی الهی به او واگذار شده، لازم است با مدد گرفتن از اختیار و اراده خویش، نیروهای خود را به منظور تعالی معنوی خود و تکامل اجتماعی به کار گیرد و صد البته در آن صورت خداوند هم امکانات خویش را برای تحقق چنین هدفی بسیج می‌کند. چنین فردی از آنجا که هم غایتی الهی را اختیار کرده و هم استعدادها و امکانات را به خدمت گرفته است، باید برای تسریع در پیمودن راه از خداوند استمداد نماید و دعا در چنین فرایندی معنا خواهد یافت.

* موسیقی

تاکنون موسیقی متال و زیرشاخه‌های این سبک، خدمت شایانی به جریان شیطانی کرده است. سبک متال به علت ظرفیت بالا، همخوانی و سنخیت زیادی که با سنت‌ها و آداب شیطانی دارد، توانسته است در انتقام مفاهیم شیطانی و رضایت‌بخش جلوه دادن مرام شیطان، چهره موفقی از خود به نمایش گذارد. بعضی از گروه‌های موسیقی هر چند به ظاهر شیطان‌پرست شناخته نشده‌اند، اما از نظر ایجاد بسترهای اجتماعی برای رشد و گسترش شیطان‌پرستی نقش برجسته‌ای داشته‌اند.


 سیدویشس به ناگاه در پشت صحنه کنسرت همسر خود را کشت و در شب بعد نیز اقدام به کشتن خود کرد. هواداران این گروه این موضوع را فاجعه مقدس خواندند. چنین انحطاط و کجروی‌هایی باعث شد تا مرام شیطان‌پرستی، صحت ادعاهای خود مبنی بر مطلوب بودن اعمال جنون‌آمیز و سیاه‌نمایی از وضعیت موجود را به صورت مقبول‌تری تبلیغ کنند.


13921210000145_PhotoL.jpg

گروه «سکس پیستولز» که در زمان خود هیچ گروه پانک‌راکی به اندازه آن طرفدار نداشته‌ است، در یک تور 15 روزه در آمریکا یکی از نوازندگان خود را از دست داد. سیدویشس به ناگاه در پشت صحنه کنسرت همسر خود را کشت و در شب بعد نیز اقدام به کشتن خود کرد. هواداران این گروه این موضوع را فاجعه مقدس خواندند. چنین انحطاط و کجروی‌هایی باعث شد تا مرام شیطان‌پرستی، صحت ادعاهای خود مبنی بر مطلوب بودن اعمال جنون‌آمیز و سیاه‌نمایی از وضعیت موجود را به صورت مقبول‌تری تبلیغ کنند.

از نظر محتوا و مضمون، ابتذال و خشونت جزء لاینفک درون‌مایه ترانه‌های شیطانی است؛ یعنی مضامینی که حول محورهای بی‌پروایی جنسی، القای ترس در ذهن و جان دیگران و ضدیت با آموزه‌های وحیانی و الهی می‌چرخد.

پاره‌ای از گروه‌های موسیقی مشهور، با شیطان‌پرستی ارتباطی ناگسستنی دارند؛ به گونه‌ای که بعضی از سران این گروه‌ها به دلایلی‌، نظیر جنون جنسی، تجاوز به عنف، کتک‌کاری و افراط در مشروب‌خواری مدتی را پشت میله‌های زندان گذرانده‌اند.

13921210000148_PhotoL.jpg

مرلین منسون - که نام حقیقی‌اش، Brian Hugh Warner است - موسیقیدان و رهبر گروه Marilyn Manson است، وی تاکنون در قالب اشعار شیطانی؛ خشن و ضد دین در رواج شیطان‌گرایی نقش مؤثری داشته است.


بسیاری از ایده‌های صهیونیست‌های مسیحی - که وجه مشترک آن‌ها با شیطان‌پرستان، اعتقاد به قدرت و نیروهای شگرف شیطان است - در اشعار سران متال به روشنی به چشم می‌خورد و عقیده به قدرت‌ بی‌نظیر شیطان در آخرالزمان و عجز خدا در اداره هستی در آن موج می‌زند.


در مور وی مشهور است هنگام اجرای کنسرت با پاره کردن انجیل و پرت کردن آن به میان جمعیت، با صدای خشک و خشن فریاد می‌زد: «این است خدای شما». اعتقاد به بی‌اعتقادی و پوچی، دعوت به پوچ‌گرایی و مضامین ضد مسیح پیام کلیپ‌های منسون است.

13921210000144_PhotoL.jpg

ترانه‌های گروه منووار - که در زمان اصلاحات در ایران ترجمه، چاپ و منتشر شد - چنان به مضامین خشن پرداخته که ترویج و نشر آلبوم‌های آن در بسیاری از کشورها ممنوع شده است، درون‌مایه اشعار این گروه، اباحی‌گری، هنجارشکنی، قانون‌گریزی، تعرض به سنت‌ها، وهن مذهب و مقدسات است. سوغات این گروه ممنوعه که به صراحت داعیه «شیطان‌پرستی‌» دارند، آثار مخرب روانی و آسیب‌های متعدد اجتماعی برای جوانان بوده است.

بسیاری از ایده‌های صهیونیست‌های مسیحی - که وجه مشترک آن‌ها با شیطان‌پرستان، اعتقاد به قدرت و نیروهای شگرف شیطان است - در اشعار سران متال به روشنی به چشم می‌خورد و عقیده به قدرت‌ بی‌نظیر شیطان در آخرالزمان و عجز خدا در اداره هستی در آن موج می‌زند.

در صحیفه حزقیال نبی در مورد آخرالزمان و آرماگدون آمده است: «باران سیل‌آسا و تگرگ‌های سخت آتش، تکان‌های سختی در زمین پدید خواهد آورد که کوه‌ها سرنگون و زمین منهدم خواهد شد.»

مکان وقوع این جنگ در صحرای «مگید» در شمال اسرائیل و کرانه غربی رود اردن است که به پیش‌بینی صهیونیست‌های مسیحی این جنگ میان نیروهای خیر (یهودیان) و نیروهای شر (مسلمانان) رخ می‌دهد و به همه دنیا کشیده می‌شود.

شاعر مشهور متال، اریک آدامز در آلبوم سلاطین فلزی آورده است:

زمین با آتش در آمیخته می‌شود.

در جنگ آرماگدون ابتدا ترومپت‌ها به صدا در می‌آیند.

و سپس تگرگ، آتش و خون بر تخت سلطنت شیطان فرو می‌ریزد.

موی او همانند جامه‌ای که حقیقت را پنهان می‌کند سفید است و چشمانش همانند آذرخش می‌درخشد.13921210000151_PhotoL.jpg

در ترانه‌های «بلک سبث»، ایده‌های آنتوان لاوی در باب سیطره شیطان بر جهان و انفعال خدا، به صورت واضح و صریح انعکاس یافته است؛ چنانچه انکار معاد و رستاخیز و به سخره گرفتن جهان پس از مرگ - که در نوشته‌های لاوی مورد تأکید فراوان قرار گرفته - در این شعر منعکس است:

... چه معبودی است اینکه می‌ایستد و گریه‌های مردمش را گوش می‌دهد و کاری نمی‌کند؟

کدام دست به اعتراض بلند خواهد شد، در حالی که مُردن مردم را می‌بیند؟

این چگونه زندگی است؟ چه آینده‌ای در انتظارمان است؟

اَه، اَه این نتیجه اشتباهاتمان است.

و یا

... دنیای فانی کم کم ما را نابود می‌کند؛

فکر نمی‌کنم هیچ خدایی اکنون بتواند رستگارمان سازد؛

رستاخیز همین‌ جاست؛

فردایی وجود نخواهد داشت؛

ای عیسی! پرسش‌های ما،

گویی هیچ گاه شنیده نشده‌اند.

... آیا به راستی بهشت و دوزخی وجود دارد؟

به من بگو که آیا آن بالا خدایی وجود ندارد؟! ...

یا در مجموعه «قوم محزون» چنین آمده است:

... ایستاده‌ام اینجا و تمام ایمانم را از دست داده‌ام؛

زندگی دوباره ممکن است دروغ باشد!

اما زندگی کنونی‌ام نیز ارزش درد کشیدن ندارد ...

عبارات بالا دقیقاً مضمون بندهایی از کتاب انجیل شیطانی لاوی است که به نظم در آمده است. این در حالی است که مروّجان و مترجمان ترانه‌های این گروه در کشور، سعی می‌کنند محتوای این اشعار را «ضد جنگ» معرفی کنند که بتوانند آن را با ارزش‌های دینی و فرهنگ بومی سازگار نشان دهند.

«دیو ماستین» که در اعتراض به انجام حرکات وحشیانه متالیکا بر روی سن در هنگام اجرای کنسرت، از اعضای گروه جدا شد و گروه «مگادث» را شکل داد، در مصاحبه‌ای با اظهار تنفر شدید از متالیکا می‌گوید: ... من در کثافت غوطه می‌خوردم وقتی جیمز هتفیلد سر خفاش زنده را با دندان جدا می‌کرد و خونش را می‌مکید، می‌خواستم همان جا روی سن بالا بیاورم ...

ادامه دارد...

عمار
۲۱ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

شیطان‌گرایی در گذر تاریخ/3

علل گرایش جوانان غربی به شیطان‌گرایی/ چرا رنگ سیاه در شیطان‌پرستی مقدس است


 سران آیین شیطانی مدام به ناکامی‌های جوانان و محرومیت‌های آنان اشاره کرده و با زبان‌های مختلف، این درد را تکرار می‌کنند. انتخاب رنگ سیاه به عنوان رنگ شیطانی از طرف آنتوان لاوی در انجیل شیطانی با همین هدف صورت گرفته است


خبرگزاری فارس: علل گرایش جوانان غربی به شیطان‌گرایی/ چرا رنگ سیاه در شیطان‌پرستی مقدس است

دو جریان اصلی در شیطان‌گرایی
امروزه شیطان‌گرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج،‌ جذابیت‌هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه‌های این آیین ندارند، بسیار دشوار است. برای بازخوانی مفهوم شیطان‌گرایی به تورق کتاب «کاوشی در معنویت‌های نوظهور» به قلم حجت‌الاسلام حمزه شریفی دوست پرداختیم که بخش سوم آن در ادامه می‌آید:*

امروزه شیطان‌گرایی در قالب دو جریان و شاخه رواج دارد:

1- سیتنیسم(satenism)

همان شیطان‌گرایی لاوایی است و با سرکردگی «آنتوان ساندور لاوی» شناخته می‌شود، او کلیسای شیطان را در 1966 تأسیس و خود را پاپ کلیسای شیطان معرفی کرد و در سال 1969 انجیل شیطان را منتشر کرد، این گروه معتقدند که موجودی به نام شیطان وجود خارجی و عینی ندارد و شیطان فقط نماد هوا و هوس، آرزوها و لذت‌طلبی است.

2- شاخه ستانیسم(setians)

این شاخه از سوی مایکل اکینو، دوست آنوان لاوی، پایه‌ریزی شد، وی «معبد ست» را در سانفرانسیسکو با نگاهی متفاوت از لاوی نسبت به وجود شیطان بنا نهاد. مایکل آکینو بر خلاف لاوی قائل به وجود خارجی شیطان و قدرت شگرف شیطان در تدبیر جهان هستی بود، اکینو برای تسلط خارجی شیطان بر هستی و زمینه‌سازی برای این تسلط، مسیر خود را از لاوی جدا کرد و در مقابل «کلیسای شیطان» لاوی، «معبد ست» را تأسیس کرد.

*روش‌های جذب و گسترش

امروزه شیطان‌پرستی با به کارگیری شگردهای مختلف، سعی می‌کند خود را به صفحه دل و ذهن انسان امروزی نزدیک می‌کند. پاره‌ای از ترفند‌های تبلیغی در این مسلک، جهت اقناع فکری و ذهنی و دسته‌ای دیگر با هدف تغییر در رفتار و بعضی دیگر برای به خدمت گرفتن احساسات و هیجانات طراحی شده‌اند. مهم‌ترین روش‌های گسترش جریان شیطانی این شرح است:

وعده اقتدار

شیطان پرستی امروزه در غرب برای گروهی از جوان جذابیت دارد. این جذابیت نه از آن جهت که ذاتاً مطلوب است، بلکه از آن روی که «نقش جایگزین» را در پر کردن خلاءها به دست گرفته، مورد توجه و اقبال جوانان و نوجوانان است. در کشورهای صنعتی، از یک سو افزایش پیچیدگی‌های اجتماعی و رشد تکنولوژی و از سوی دیگر، تغییرات سریع جسمی و جنسی باعث احساس نگرانی و ترس در میان جوانان شده است.

جوانان معمولاً احساس ترس را با رفتارهای «ضد ترس» دفع می‌کنند، رفتارهای ضد ترس به طور غیر مستقیم و در قالب رفتارهای خطرناک و خطر‌ پذیر نمود می‌یابد. آنچه برای جوان حیاتی است، تسلط بر اضطراب ناشی از ترس و تردید است. در این شرایط برخی به مخدر و الکل پناه می‌برند و پاره‌ای دیگر به سراغ قدرت‌های ماورایی می‌روند.


در آیین شیطان‌پرستی به دو شیوه، «زیست مقتدرانه» به عنوان هدف دنبال می‌شود؛ از یک سو احساس گناه و پشیمانی برداشته می‌شود (رفع مانع درونی) و از سوی دیگر روی آوردن به قدرت‌های شیطان (نشان دادن یک نقطه اتکای بیرونی) تأکید می‌شود.


اینجاست که بزرگترین جذابیت شیطان‌پرستی خود را در قالب یک راه‌حل عملی نشان می‌دهد و آن هم «وعده قدرت» است. شیطان‌پرستی از آنجا که به نیرویی به نام شیطان دعوت می‌کند و این نیرو را دارای قدرت‌های بی‌پایان معرفی می‌کند، به پیروان خود وعده «قدرتمند بودن» می‌دهد.

عمار
۱۴ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دیدگاه مسیحیت و یهودیت درباره جادوگری/

اعدام 80 جادوگر زن در یک روز


رواج جادوگری در روزگار کهن، نه فقط در میان مردان بنی‌اسرائیلی بلکه در میان زنانشان هم شگفت‌آور بود، به گونه‌ای که شیمعون بن شطح در یک روز ۸۰ زن جادوگر را اعدام کرد. مبارزه با جادو در میان مسیحیان نیز داستان طولانی دارد.


خبرگزاری فارس: دیدگاه مسیحیت و یهودیت درباره جادوگری/ اعدام 80 جادوگر زن در یک روز
 امروزه شیطان‌گرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج،‌ جذابیت‌هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه‌های این آیین ندارند، بسیار دشوار است. هر چند شیطان‌گرایی جدید به تقلید از شیطان‌گرایی قرون وسطایی شکل گرفته و بسیاری از آموزه‌های آن را در خود جای داده است، این جنبش، در نوع خود حرکت جدیدی است که باید با نگاه به ریشه‌های تاریخی- اجتماعی آن در غرب تحلیل شود. در تحلیل‌ شیطان‌گرایی جدید، چهار محور اساسی باید مورد کاوش قرار گیرد که عبارت است از: بزرگ‌نمایی عهدین(انجیل و تورات) از شیطان، نقص و ناکار‌آمدی مسیحت در غرب، دین‌ستیزی نظام سرمایه‌داری و خلأها و نواقص نظام تمدن غرب، هر کدام از این چهار بخش اگر نادیده گرفته شود، تحلیل شیطان‌گرایی مدرن ناقص خواهد بود. برای بازخوانی مفهوم شیطان‌گرایی به تورق کتاب «کاوشی در معنویت‌های نوظهور» به قلم حجت‌الاسلام حمزه شریفی دوست پرداختیم که در ادامه می‌آید:

«موسیقی متال به عنوان جنبش‌ هنری- اجتماعی، به مانندتمام مقولات بشری، پس از گذشت مدتی کوتاه از روزهای آغازین خود بازیچه دست سودجویان شد.. گویی دالانی کثیق و تودرتو که به جیب سرمایه‌داری و ابرقدرت‌های بزرگ ختم می‌شود و هیچ کس را توان راهیابی به آن نیست، مگر در جهت برآورده ساختن اهداف آنان».

*شیطان گرایی معاصر
شیطان‌گرایی معاصر با بحران‌های بعد از جنگ جهانی دوم پیوند خورده است. جنگ جهانی دوم شرایطی ناامید کننده ایجاد کرده بود، فریاد مبارزه و اعتراض از هر کوی و برزن بلند بود، جوانان دریافتند که نظام سرمایه‌داری، جهان را به مرز نابودی و انهدام رسانده است ظلم و خفقان شدید باعث شد گروهی از جوانان عصیان کنند و اعتراض خود را با ترویج هیپی‌گری نشان دهند، بلکه بتوانند با طرح تفکری نو در حوزه اخلاق و امنیت اصلاح‌گری کنند. سرانجام جوانان به ویژه دانشجویان برخاستند و با توجه به ظرفیت موسیقی با شعار «سرانجام اصلاحی باید» جنبش متال را به وجود آورند، شاید اولین گام در به انحراف کشاندن این حرکت اصلاحی، استفاده از این ابزار (موسیقی) بود.Black_Sabbath_-_Iron_Man-cdcovers_cc-front15.jpg

در دهه اول موسیقی متال، تمامی اشعار و ترانه‌های آن دارای خمیر مایه اعتراض‌آمیز بر ضد جنگ، عشرت‌طلبی و سلطه سیاسی بود. در این ترانه‌ها مبارزه با مدرنیته و سلطه تجاری موج می‌زد و بخش قابل توجهی از محتوای ترانه‌ها هم مربوط به مسائل معنوی، بیداری ضمیر انسان‌ها و ندای درون بود.

اما گردانندگان و طراحان نظام سرمایه‌داری بیکار نبودند. مهار بحران برای آن‌ها بسیار حیاتی بود. سرانجام با کشاندن کنسرت‌های اعتراض به دامن شیطان‌گرایی توانستند از گمراهی توده مردم با این جنبش جلوگیری کنند و با ترویج نمادها و پوشش‌های شیطانی در پاره‌ای از کنسرت‌ها، عملاً به شناساندن این مرام به مردم کمک کنند. یقیناً خواست اولیه جوانان معترض ترویج و گسترش شیطان‌گرایی نبود. خواننده مشهور گروه انگلیسی بلک سبت یعنی «آزی آزبورن» اولین کسی بود که به این ایده واکنش نشان داد. او در سال 1976 در مصاحبه‌ای تأکید کرد:

«من و بچه‌ها هرگز دنبال تفکرات شیطانی نرفته‌ایم... من به آفریننده‌ام ایمان دارم. بلک سبت هرگز گروهی شیطان‌پرست نبوده است. من از دیدن بعضی از طرفداران‌مان که با لباس‌های سیاه و صورتی رنگ شده و شمعی در دست در سالن کنسرت حضور پیدا می کنند واقعاً می‌ترسم... واقعا ما آن‌گونه که آن‌ها فکر می‌کنند نیستیم. ما فقط معترضیم».

اما کار از کار گذشته بود. دستان پشت صحنه توانستند با نفوذ عوامل خود به کنسرت‌های موسیقی و به دنبال آن پوشش رسانه‌ای در تلویزیون و روزنامه‌ها، توجه به شیطان را در کانون توجه توده مردم قرار دهد و زمینه‌ای فراهم  کنند که گروه‌های جدید هم با تحمل این هزینه و قبول برچسب شیطان‌گرایی به گروه‌های راک و متال ملحق شوند.

در پی آن گروه‌های جدیدی به جای اینکه به آرمان اولیه جنبش پایبند باشند، به تخلیه انرژی اعضای خود و پرداختن به محتوای شیطانی در کنسرت‌ها سرگرم شدند. در نتیجه یکی از فراگیرترین جنبش‌های ضد سرمایه‌داری در غرب که در ابتدا با آرمان‌های انسان دوستانه شروع شد نه فقط مهار که با ایده شیطان‌گرایی تغییر ماهیت یافت. چنین دست‌کاری در ماهیت حرکت، چنان رسوایی بپا کرد که هواداران متال هم در تاریخچه آن از این لکه ننگ یاد می‌کنند:

«موسیقی متال به عنوان جنبش‌ هنری- اجتماعی، به مانندتمام مقولات بشری، پس از گذشت مدتی کوتاه از روزهای آغازین خود بازیچه دست سودجویان شد.. گویی دالانی کثیق و تودرتو که به جیب سرمایه‌داری و ابرقدرت‌های بزرگ ختم می‌شود و هیچ کس را توان راهیابی به آن نیست، مگر در جهت برآورده ساختن اهداف آنان».


رواج جادوگری در روزگار کهن، نه فقط در میان مردان بنی‌اسرائیلی بلکه در میان زنانشان هم شگفت‌آور بوده است، به گونه‌ای که شیمعون بن شطح -قرن اول قبل از میلاد- در یک روز هشتاد زن جادوگر را اعدام کرد. مبارزه با جادو در میان مسیحیان نیز داستان طولانی دارد.


* جادوگری وشیطان گرایی

منابع تاریخی از قوم یهود، چهره‌ای انس یافته با خرافات و جادوگری گزارش می‌دهد، آن‌ها از این ابزار برای بهره‌جویی بیش‌تر از متاع دنیا و تسلط بر دشمنان خود سود جسته  تا جایی که در اسکاندیناوی بعد از شیوع طاعون، یهودیان را به قتل عام همسایگان متهم کردند و یهودیان تلاش می‌کردند ثابت کنند که قوم آن‌ها نیر همچون دیگران به طاعون مبتلا شده است.

رواج جادوگری در روزگار کهن، نه فقط در میان مردان بنی‌اسرائیلی بلکه در میان زنانشان هم شگفت‌آور بوده است، به گونه‌ای که شیمعون بن شطح -قرن اول قبل از میلاد- در یک روز هشتاد زن جادوگر را اعدام کرد. مبارزه با جادو در میان مسیحیان نیز داستان طولانی دارد.

منابع تاریخ آورده‌اند که دادگاه تفتیش عقاید در موارد زیادی برای پرداختن به جرم‌های جادوگران تشکیل می‌شد و حکم به اعدام و سوزاندن جادوگران می‌داد. از دیدگاه تلمود، گنجینه دینی کهن یهود، جادوگر، مجرم و محکوم است؛ زیرا از اوامر تورات سرپیچی می‌کند، در حالی که شعبده‌باز با وجودی که تأیید نمی‌شود، مجرم نیست.

تلمود هر نوع سحر، جادو و فال‌گیری را به شدت تقبیح و محکوم کرده است؛ تا جایی که جادوگری اعمال مخصوص بت‌پرستان می‌داند. با همه تلاش‌هایی که از جانب پاره‌ای از علمای یهود برای از میان بردن سحر و جادو به عمل آمد،‌ این خرافات در بین یهودیان عوام نفوذ کرد. در فصل هجدهم سفر تثنیه، صورت‌هایی از سحر و جادو که میان بت‌پرستان آن زمان معمول بوده، ارائه شده و تورات، فرزندان اسرائیل را از چنین اعمالی منع کرده است.

شیطان پرستی، امروز با مراسم و آیین‌های جادویی ارتباطی نزدیک دارد و جادوگری، رکن آن محسوب می‌شود. توجه خاصی که شیطان ‌گرایان به اعمال جادویی دارند، به عرفان رازآلود و جادویی کابالا (قبالا) بر می‌گردد که از نظر تاریخی ریشه در گرایش عوام یهود به جادو دارد.

ادامه دارد...

عمار
۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۸:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر
شیطان‌گرایی چگونه متولد شد

ماجرای نوزادان نامشروع و قربانگاه شیطان

دختر لورنز جادوگر پس از مرگ همسرش، «مراسم بلک» را که بازسازی شیوه جادوی جنسی در دوره باستان و آیین‌های باروری بدوی بود، در بین اشراف و درباریان
فرانسه بنیان گذاشت.


خبرگزاری فارس: شیطان‌گرایی چگونه متولد شد/ ماجرای نوزادان نامشروع و قربانگاه شیطان  

 امروزه شیطان‌گرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج،‌ جذابیت‌هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه‌های این آیین ندارند، بسیار دشوار است. هر چند شیطان‌پرستی جدید به تقلید از شیطان‌پرستی قرون وسطایی شکل گرفته و بسیاری از آموزه‌های آن را در خود جای داده است، این جنبش، در نوع خود حرکت جدیدی است که باید با نگاه به ریشه‌های تاریخی- اجتماعی آن در غرب تحلیل شود.

در تحلیل‌ شیطان‌گرایی جدید، چهار محور اساسی باید مورد کاوش قرار گیرد که عبارت است از: بزرگ‌نمایی عهدین(انجیل و تورات) از شیطان، نقص و ناکار‌آمدی مسیحت در غرب، دین‌ستیزی نظام سرمایه‌داری و خلأها و نواقص نظام تمدن غرب، هر کدام از این چهار بخش اگر نادیده گرفته شود، تحلیل شیطان‌پرستی مدرن ناقص خواهد بود.

آنچه در مقایسه با محورهای بالا به تحلیل و کاوش کمتری نیاز دارد، دو محور زیر است:

نمادهایی که امروزه در خدمت این مسلک قرار گرفته است، همچنین ظواهر و پوشش (مد لباس و مو) که با نام این جریان شهرت یافته است، به همین منظور برای بازخوانی مفهوم شیطان پرستی از کتاب «کاوشی در معنویت‌های نوظهور» به قلم حجت‌الاسلام حمزه شریفی دوست در ادامه می‌آید:

*تاریخچه شیطان‌‌گرایی

چنان که ویل دورانت در تاریخ مشرق زمین یادآور شده است، گروه‌هایی از انسان‌های بدوی، به علت نسبت دادن پدیده‌های منفی به موجودات شرور (از جمله شیطان) به نوعی دوگانه‌گرایی و ثانویت قائل شدند و در کنار تعلیمات انبیاء به تعظیم و تجلیل از قدرت‌های شر گرایش یافتند.


 ‌همچون دیوانگان به هم می‌آمیختند یا در بعضی از مراسم به منظور رفع خشکسالی و ایجاد باروری در زمین آیین‌های جنسی آزاد برگزار می‌کردند تا زمین هیچ‌گونه عذری برای تقدیم موهبت‌های طبیعی نداشته باشد. این آیین‌ها که با عمل مورد انتظارشان از زمین شباهت داشت(اعمال جنسی و باروری زمین) آرام آرام مقبولیت یافت و تثبیت شد.


آن‌ها تصور می‌کردند امور منفی (خشکسالی،‌ زلزله، قحطی، سیل) نمی‌تواند از خداوند مهربان صادر شود؛ بلکه باید از مبدا شرارت به جهان خلقت سرایت کرده باشد، به همین دلیل؛ برای جلب رضایت مبدا شرور، آیین‌های خاصی را ابداع کردند، به اعمالی که مبدا شرارت همخوانی داشته باشد مبادرت ورزیدند، از جمله اینکه افراد، ‌همچون دیوانگان به هم می‌آمیختند یا در بعضی از مراسم به منظور رفع خشکسالی و ایجاد باروری در زمین آیین‌های جنسی آزاد برگزار می‌کردند تا زمین هیچ‌گونه عذری برای تقدیم موهبت‌های طبیعی نداشته باشد. این آیین‌ها که با عمل مورد انتظارشان از زمین شباهت داشت(اعمال جنسی و باروری زمین) آرام آرام مقبولیت یافت و تثبیت شد.

در پاره‌ای از این مراسم،‌ خون انسان‌هایی می‌ریخت و به عنوان قربانی، به شیطان و نیروهای شر تقدیم می‌شد. این دوره همان شیطان‌گرایی ابتدایی یا بدوی است که در متون تاریخی انعکاس یافته است، در این دوران برخی افراد توجه به نیروهای شر و نیایش آن‌ها را به صورت آیین و مناسک خاص دنبال می‌کردند.

در گام دوم شیطان‌گرایی که شیطان‌گرایی قرون وسطایی نام گرفته است، برای شیطان چهره‌ای با نام «معلم آدم»، «راهبر معرفت» و «راهنمای درخت دانش» تصویر می‌شد و به عنوان موجودی که می‌تواند علومی را به انسان بیاموزد مورد توجه قرار می‌گیرد.

به عبارت دیگر، در عهد عتیق(سفر پیدایش3: 2-13) شیطان نه فقط «فرشته‌ای» است که آدم را به درخت دانش دعوت کرد و قدمی او را به آزادی نزدیک کرد،‌ بلکه این نگرش که شیطان آزادی خود را در مخالفتش با خدا ظهور داد، به مرور در آثار ادبی غرب انعکاس تام یافت و خود را به شکل مکتب و آیین نشان داد. چنین تصویری از شیطان، مقدمه «تدوین ایدئولوژی شیطانی» در مغرب زمین شد و بار دیگر شیطان مظهر خرد و آگاهی معرفی شد.

بدین ترتیب، اعمال شیطانی و گرایش به ارتباط با شیطان و کسب قدرت‌های شیطانی در مغرب زمین تا قرن پانزده میلادی به صورت غیر رسمی و غیر علنی ادامه یافت. مخالفت کلیسا با آیین‌های شیطانی که به دلیل ارتکاب اعمال جادویی شدت بیشتری داشت،‌ فعالیت شیطان‌گرایان را با محدودیت روبه‌رو ساخت و آیین‌هایی از جمله جشن سابات (مراسم آزاد جنسی) تا قرن شانزدهم در مخالفت با کلیسا و دستورهای آن،‌ مورد توجه قرار گرفت.

تحقیقات نشان می‌دهد افراد زیادی از جمله جادوگران،‌ طبق برنامه منظمی در مراسمی به نام sabbat شرکت می‌کردند. در این مراسم جادوگران به پرستش شیطان و دیوها می‌پرداختند. در سطرهای پیشین روشن شد که چهره‌ای که کتاب مقدس از شیطان ساخته است، ‌زیربنای ایدئولوژی شیطانی قرار گرفت.

گام سوم گرایش به شیطان که مرحله انکشافی این آیین به حساب می‌آید و صورت مدرن و البته پیچیده و خطرناک این مرام محسوب می‌شود، در قرن شانزده برداشته شد. «کاترین دومدیچی» (1519-1589) از خانواده بزرگ یهودی و دختر «لورنز» جادوگر بزرگ و همسر هنری دوم، پادشاه فرانسه بود. پس از مرگ همسرش مراسم بلک Black mas را در بین اشراف و درباریان فرانسه بنیان گذاشت.


پس از مدتی کودکان ناخواسته‌ای که پدرانشان معلوم نبود و مادران، آن‌ها را نمی‌خواستند، به وجود آمدند. در اینجا بود که با ابتکار «کاترین دشی» با نام مستعار «لاوازین»، مراسم اتاق درخشان طراحی شد و آیین شیطان‌پرستی را تکمیل کرد، این مراسم باز تولید آیین قربانی انسان بدوی بود.


این مراسم، از شیوه جادوی جنسی در دوره باستان و آیین‌های باروری بدوی و گردهمایی‌های جادوگران در قرون وسطا بازسازی شد و در مدت کوتاهی به دربار سایر کشورهای اروپا راه یافت.

پس از مدتی کودکان ناخواسته‌ای که پدرانشان معلوم نبود و مادران، آن‌ها را نمی‌خواستند، به وجود آمدند. در اینجا بود که با ابتکار «کاترین دشی» با نام مستعار «لاوازین»، مراسم اتاق درخشان طراحی شد و آیین شیطان‌پرستی را تکمیل کرد، این مراسم باز تولید آیین قربانی انسان بدوی بود.

اتاق درخشان کاملاً سیاه‌پوش و تنها منبع روشنایی آن شمع بود، در این اتاق نوزادان ناخواسته، قربانی می‌شدند و خونشان به شیطان تقدیم می‌شد، پس از مدتی این موضوع فاش شد و عده‌ای بازداشت و مجازات شدند، اما هنگامی که پای شخصیت‌های بلند‌پایه به پرونده باز شد، مقامات دستور توقف پیگیری را صادر کردند، ‌این مراسم به طور مخفیانه و محرمانه ادامه پیدا کرد و سپس در تمام اروپا و آمریکا و به تدریج در تمام دنیا رخنه کرد.

در قرن نوزدهم، پس از اینکه ترس از خرافات از بین رفت (بابت خرافه‌پرستی کسی مورد تعقیب قرار نمی‌گرفت) اجتماعات شیطان‌پرستی شکل گرفتند.

..

بیشتر افرادی که سوگند وفاداری به شیطان را بر زبان می‌آوردند، ‌مردان جوان و پول‌داری بوده‌اند و این کار روش جدیدی برای تفریح و لذت آن‌‌ها بوده است. هدف آن‌ها اغلب ترساندن مردم و مبارزه با ارزش‌های اخلاقی و عقاید مذهبی است.


عمار
۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۰:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ایران در حصار فراماسونری


عصر پهلوی‌ها و به ویژه پهلوی دوم را می‌باید عصر رشد قارچ‌‌گونه فراماسونری در ایران دانست. در این دوره، اندیشة فراماسونری، به شکل هدفدار به کار خود ادامه داد، به گونه‌ای که در رأس حکومت می‌شد فراماسون‌های زیادی را دید.


اشاره:

از تاریخ شکل‌گیری پدیده‌ای به نام «فراماسونری» در جهان تا ورود آن به ایران، چندان طولی نکشید. اگر دوره شکل‌گیری نوین فراماسونری را ابتدای سدة هجدهم میلادی بدانیم، پس باید فاصلة ترویج آن در ایران را بسیار ناچیز دانست. این تحقیق می‌کوشد تا سیر شکل‌گیری و رشد فراماسونری در ایران را به اختصار مورد بررسی قرار دهد.

معنا و مفهوم

واژة‌ فراماسون (Franc – mason) فرانسوی و فریمیسن (Free mason) انگلیسی، از دو واژة Franc = Free، به معنی آزاد و Mason به معنی بنّا،‌ ساخته شده و بر روی هم به معنای بنّای آزاد است؛ اما در اصطلاح به کسی می‌گویند که عضو فراماسونری باشد که سازمانی است سیاسی که در سدة‌ هیجدهم در انگلستان پدید آمده و در بیشتر کشورهای جهان ریشه دوانده است.1

طبق اصطلاح ذکر شده، بنّایان آزاد، از هنری پراهمیت و مورد نیاز جامعه بهره‌مند بودند، از این رو خود به خود اسرار حرفه و هنر خود را در میان خویش نگاه می‌داشتند و علامت‌های قراردادی داشتند و به انجمن‌هایی صنفی وابسته بودند که به صورت پنهانی فعالیت می‌کردند.

این‌گونه انجمن‌های فراماسونگری روزگار پیشین را بعدها«ماسونگری عملی» Operative Masonry نامیدند، ولی در سده‌های بعد، کم‌کم بنّایان و افزارمندان آزاد در این انجمن کم شدند و اکثریت ثروتمندان، بلندپایگان، سرشناسان و اندیشه‌گران، جایشان را اشغال کردند و انجمن‌های مذکور صبغه عملی خود را از دست دادند و رنگ «نظری» به خود گرفتند و به Speculative Masonry (فراماسونگری نظری) مبتلا شدند.2

ایران و فراماسونری

در ایران، به جای فراماسونری، ‌اصطلاح مجمع فراموشان، خانة‌ فراموشان، فراموشخانه، مجمع فرامیسان و کارخانه و به جای فراماسون، فرامیسین و فرامیسن به کار رفته است.8 بعد از آن‌که در سال 1735،‌ نخستین لژ فراماسونری در کلکتة هند، بنیان نهاده شد و این مکان، محلی جهت ترویج فراماسونری در آسیا و به ویژه ایران گردید، برخی از ایرانیان که به هند می‌رفتند، در این لژ‌ها راه می‌یافتند و در بازگشت به ایران، بیشتر در فارس و اصفهان، زمینة ‌پخش و پراکندن اندیشه‌های ماسونی را آن هم بیشتر در میان گروهی معین از مردم فراهم می‌کردند.

گروهی دیگر از ایرانیان که برای بازرگانی، به خاک عثمانی و مصر می‌رفتند، در آن اماکن، با فراماسون‌های فرانسوی آشنا می‌شدند و در قاهره و استانبول، با آموزش‌هایی که بدانان می‌دادند، به ایران بازمی‌گشتند و آوازه‌گر فراماسونری می‌شدند. در روسیه نیز افرادی مانند میرزا فتحعلی آخونداوف که از ایرانیان مقیم آن دیار بود، بر پا کردن انجمن‌های ماسونی را چارة‌ دردهای ایران می‌پنداشت.9

ایرانیان در دامی به نام فراماسونری

حس کنجکاوی ایرانیان درباره فراماسونری، از اوایل قرن نوزدهم مورد توجه عده‌ای از جهانگردان قرار گرفت. جیمز فریزر که در سال‌های 1821 و 1822 و همچنین در سال 1833، مسافرت‌های مکرری به ایران کرده است، می‌نویسد:

«کمتر سازمان یا نهاد اروپایی به اندازة‌ فراماسونری حسّ کنجکاوی شرقی‌ها را برانگیخته است. جنبة‌ سرّی و اسرارآمیز آن، موجب برانگیختن تخیّلات آن‌ها می‌شود و به ویژه در ایران که صوفی‌گری یا اندیشة آزاد مذهبی رواج دارد، فراماسونری بیشتر جلب توجه کرده است.

اطلاعاتی که آن‌ها دربارة‌ فراماسونری اروپا به دست آورده‌اند...، این تخیل را در آن‌ها به وجود آورده است که با پیوستن به این مجمع اخوت، آن‌ها به بسیاری از دانش‌ها و رمز و رازهای عرفانی و ماوراءالطبیعه که از دسترس دیگران خارج است، دست خواهند یافت و من کمتر ایرانی را یافته‌ام که پس از شنیدن این مطالب اغواگرانه، برای فراماسون‌ شدن، تمایل نشان ندهد.»10 در این راه، افراد متعددی، نقش اساسی داشته‌اند که به اختصار در ادامه به نام برخی از آنان اشاره می‌نماییم.

فراماسونهای ایرانی

احتمالاً برای نخستین بار، دو تن به نام‌های سیدعبداللطیف و میرزا ابوطالب دربارة فراماسونری اطلاعاتی را کسب کرده‌اند.11 این اطلاعات – همانگونه که پیشتر گفته شد - از طریق انگلیسی‌ها و در هند کسب شده بود. میرزا ابوالحسن‌خان شیرازی نیز اولین ایرانی بود که در انگلستان به فرقة ماسونی پیوست.

دومین ایرانی که در انگلستان فراماسون شد، میرزا صالح شیرازی بود. او یکی از پنج محصّلی بود که در سال 1815 از طرف شاهزادة ولیعهد، عباس میرزا، به لندن اعزام شد.12 عسکرخان افشار دومی نیز نخستین ایرانی است که در فرانسه به انجمن ماسونی پیوست.13

عمار
۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

فراماسونری از تهران تا قاهره 


جریان فراماسونری در اواسط قرن 14 برای خود قانون وضع کردند و برابری، برادری و آزادی را اصول کار خود قرار دادند. به باور بسیاری باید فراماسونری را باز تولید اندیشه‌های گنوستیک در دوران پس از اصلاحات در اروپا دانست. فراماسون‌ها با شعار معروف خود نقش بزرگی در انقلاب‌های بزرگ معاصر داشته‌اند.


الف) پیدایش جریانی به نام فراماسونری

پس از سقوط امپراتوری روم بسیاری از شهرها از میان رفتند و یا به صورت دهکده هایی کوچک درآمدند، اما بعد از مدتی در نیمه دوم قرن یازدهم میلادی به تدریج شهرهای جدیدی که معمولاً در اطراف یک کلیسا یا صومعه قرار داشتند، به وجود آمدند. امنیت شهرها، روستائیان را به سوی خود جلب کرد و بدین ترتیب جمعیت شهرها افزایش یافت. ساکنان این شهرها از راه بازرگانی و صنعتگری ثروتمند شدند و برای خود اتحادیه هایی برپا کردند که از آن جمله می توان از اتحادیه معماران یا ماسون ها که هسته اصلی تشکیل شهرها یعنی کلیساها را بنا کرده بودند، یاد کرد. بیشتر اعضای اتحادیه معماران یهودیانی بودند که شغل بنایی داشتند. آنان به نیت اتحاد با هم و کمک به یکدیگر و نیز به منظور در انحصار داشتند حرفه خود، گروه هایی تشکیل دادند و شاگردانی انتخاب کردند که در محل نخصوصی که بعداً به لژ معروف شد آنان را آموزش می دادند.

فراماسونها سعی در مخفی نگاه داشتن این آموزشها داشتند و برای فنون بنایی و شناسایی خود از رمز و اشاره استفاده می کردند. آنان برای خود درجاتی مثل شاگرد بنا و استاد بنا داشتند و بعدها وقتی که تشکیلات وسیعتری یافتند استاد بزرگ هم به این درجات افزوده شد. آنان در اواسط قرن 14 برای خود قانون وضع کردند و برابری، برادری و آزادی را اصول کار خود قرار دادند. به باور بسیاری باید فراماسونری را باز تولید اندیشه‌های گنوستیک[1] در دوران پس از اصلاحات در اروپا دانست. فراماسون‌ها با شعار معروف خود نقش بزرگی در انقلاب‌های بزرگ معاصر داشته‌است. نفوذ آنها به گونه ای بود که حتی در جریان انقلاب مشروطه ایران نقش بسیاری از مشروطه خواهان راباید در مجموعه فراماسونری تبیین نمود.

به رغم ادعاهای گوناگونی که تاکنون پیرامون چگونگی و زمان پیدایش جریان فراماسونری مطرح شده است لکن اعتقاد غالب بر این باور است که نخستین فرقه فراماسونری در میان صاحبان فن معماری  به وجود آمد و همزمان با احداث ساختمانهای بزرگ ازجمله کلیساها و کاخها یعنی سالهای 900 تا 1600 میلادی  این جریان به شدت رشد و گسترش پیدا کرد. دردوران پس از رنسانس و همزمان با آغاز انقلاب صنعتی در اروپا به ویژه در بریتانیا بیشتر اعضای لژهای فراماسونری بورژواها، پروتستانها ویهودیان بودند.  با گذشت زمان گروه های دیگری ازجمله نویسندگان، سیاستمداران و هنرمندان وارد سازمان فراماسونری شدند و از اواخر قرن 17 به بعد لژهای فراماسونری محلی برای بحثهای عقیدتی، سیاسی، هنری، ادبی و اجتماعی شد. بنا بر آثار و قرائن موجود بسیاری از اندیشمندان و فیلسوفان برجسته جهان در آن دوران نظیر باروخ  اسپینوزا، دیوید ریکاردو، امیل دورکیم، هربرت مارکوزه، ریمون آرون را باید عضو لژهای فراماسونری بدانیم.

framason1.jpg

 گسترش فعالیت جریان فراماسونری تا بدانجا پیش رفت که در قرن هجدهم میلادی دو انقلاب فرانسه و آمریکا توسط اعضای لژهای فراماسونری رهبری شد.

تمام رهبران انقلاب فرانسه و حتی رهبران فکری آن مانند مونتسکیو  ژان ژاک روسو عضو لژ گرانداوریان پاریس بودند. بر این اساس و بنا به ادعاهای مطرح شده تما روسای جمهور ایالات متحده آمریکا از جرج واشنگتن تا باراک اوباما[2] عضو لژهای فراماسونری بوده اند

 به رغم فعالیت گسترده لژهای فراماسونری در کشورهای غربی همزمان شاهد گسترش فعالیت آنها در کشورهای اسلامی به خصوص کشورهایی نظیر  ایران، مصر، و سوریه هستیم.

  ب) ورود فراماسونری به ایران

در خلال جنگ های ایران و روس بود که به دلایل  گوناگونی که  مجال شرح آن در این نوشتار نیست نفوذ تشکیلات فراماسونری در ایران شدت گرفت .

گسترش اقدامات مجامع فراماسونری در ایران را باید همزاد با سفر سر هارد فورد جونز[3]  به ایران دانست. البته برخی معتقدند که فعالیت فراماسونری در ایران به حضور وی در ایران ختم نمی شود بلکه پیش از وی و با حضور برخی دیگر از  نمایندگان  دولت انگلیس نظیر جیمز موریه فعالیت آنها آغاز شده بود و با حضور جونز تنها شدت فعالیتهای آنها گسترش یافت. همزمان با امضای قرارداد دوستی(تیلسیت) میان فرانسه و روسیه در سال 1807 به حسب خلا قدرت پیش آمده در ایران(به دلیل مشکلات ایران با روسیه و فرانسه) انگلیس شرایط  رابرای گسترش حضور خود در ایران مهیا دید. میرزاابولحسن خان ایلچی وزیر خارجه فتحلی شاه قاجار را باید یکی از اولین  فراماسونران ایرانی  دانست که در مدت 35 سال برای خدمات خود از دولت انگلیس حقوق دریافت می کرد.

عمار
۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۲:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

پیدایش فراماسونری و ریشه های تاریخی آن 


مقاله حاضر به بررسی تحلیلی پیدایش فراماسونری و ریشه‌های تاریخی آن می‌پردازد که توجه شما خوانندگان ارجمند را بدان جلب می‌نماییم.


دسته شوالیه‌های معبد که نام کاملشان «هم ‌رزمان مسکین عیسی مسیح و معبد سلیمان» بود، سال 1118 توسط صلیبیان تشکیل شد. آنچه نسخه اولیه فراماسونری تلقی می‌شود، میراث شوالیه‌های معبد است.

جنگجویان صلیبی

بیشتر مورّخان «فراماسونری» بر این باورند که مبدأ این سازمان، به جنگ‌های صلیبی در قرن دوازدهم بازمی‌گردد. اگرچه فراماسونری به طور رسمی در اویل قرن هیجدهم میلادی در انگلستان بنا نهاده شد، امّا در نقطه عطف حکایت آشنای فراماسونری، دسته‌ای به نام «شوالیه‌های معبد» یا شهسواران معبد قرار دارد.1

برخلاف آنچه بسیاری بر آن اصرار می‌ورزند، جنگ‌های صلیبی؛ اردوکشی نظامی با هدف گسترش مسیحیت نبود، بلکه تنها با اهداف مادی صورت پذیرفت. در دوره‌ای که اروپا فقر شدید و بیچارگی مفرط را تجربه می‌کرد، کامیابی و رفاه شرق - به ویژه مسلمانان خاورمیانه - توجه اروپاییان را به خود جلب نمود. این وسوسه، رونمایی از مذهب به خود گرفت و به نماد‌های مسیحی آراسته گردید. در عین حال اندیشه جنگ‌های صلیبی، از میل به منافع مادی و دنیایی متولد شده بود و این، علت تغییر رویکرد مسیحیان اروپا از سیاست‌های صلح‌طلبانه در دوران اولیه تاریخشان، به تجاوزهای نظامی ویرانگر به شمار می‌رفت.2

بنیان‌گذار جنگ‌های صلیبی، «پاپ اوربان دوم» بود. وی در سال 1095 م مجلس «کلرمونت» را که اصول صلح‌طلبانه پیشین مسیحیت در آن متروک گردید، فرا خواند. دعوت به جنگ با نیت به چنگ آوردن سرزمین‌های مقدس از دست مسلمانان اعلام گردید و در پی آن لشگر بزرگی از صلیبیان تشکیل شد که سربازان نظامی و ده‌ها هزار نفر از مردمان عادی آن را تشکیل می‌دادند.3

مورّخان بر این باورند که اقدام اوربان دوم با انگیزه خنثی کردن کاندیداتوری رقیب خود بوده است. بعلاوه شاهان اروپا، شاهزادگان، اشراف و دیگران در حالی دعوت پاپ را با شور پاسخ گفتند که مقصودی جز اغراض دنیایی نداشتند.4بنا به گفته «دونالد کوئلر» از دانشگاه ایلی‌نویز، شوالیه‌های (شهسواران) فرانسوی در پی تصرف زمین‌های بیشتر بودند. تجار ایتالیایی امیدوار بودند تجارت خود را در بنادر خاورمیانه توسعه دهند. شمار وسیع مردم بی‌نوا، تنها برای فرار از سختی زندگی روزمرة خویش، به هیئت اعزامی پیوستند.5

این جمعیت حریص، در راه خود به شرق، بسیاری از مسلمانان و حتی یهودیان را به امید یافتن طلا و جواهرات، قتل‌عام کردند. صلیبیان حتی شکم قربانیان را برای یافتن طلا و سنگ‌های قیمتی که گمان می‌کردند آنها را قبل از مرگ بلعیده‌اند، پاره می‌کردند. طمع مادی صلیبی‌ها به حدی بود که آن‌ها در جنگ صلیبی چهارم، در غارت شهر مسیحی قسطنطنیه (استانبول کنونی) وقتی که برگ‌های طلایی را از دیوارنگارهای کلیسای ایاصوفیه می‌کندند، کوچکترین تردیدی به خود راه ندادند.

گروه مختلط و چند چهرة صلیبیان، پس از سفری طولانی و سخت و غارت و قتل‌عام وسیع مسلمانان، سال 1099 به اورشلیم رسید. شهر اورشلیم در پی محاصره‌ای که پنج هفته ادامه داشت، سقوط کرد و صلیبیان به آن وارد شدند. جهان به ندرت شاهد بی‌رحمی و وحشی‌گری مانند آنچه صلیبیان انجام دادند، بوده است. آنها همة مسلمانان و یهودیان شهر را به دم شمشیر سپردند. بر اساس سخنان یک تاریخ‌نگار، آنها همه اعراب و ترک‌هایی را که می‌یافتند - چه مرد و چه زن - می‌کشتند.6

ارتش صلیبیان طی دو روز 40 هزار مسلمان را با وحشی‌ترین شیوة ممکن به قتل رساند7 و پس از آن صلیبی‌ها بیت‌المقدس را پایتخت خود قرار داده و یک حکومت پادشاهی کاتولیک تأسیس کردند که از مرزهای فلسطین تا انطاکیه امتداد داشت.

یکی از صلیبیان به نام «ریموند»، به این خشونت چنین مباهات می‌کند:مناظر شگفت‌آور بودند. بعضی از مردان ما سر دشمنان خود را قطع می‌کردند؛ برخی آنها را در حالی که روی برج بودند، هدف تیر قرار می‌دادند تا سقوط کنند؛ بعضی آنها را بیشتر شکنجه می‌کردند و در آتش می‌انداختند.

در کوچه‌های شهر، پشته‌های سر و دست و پا دیده می‌شد. برای حرکت باید با احتیاط از میان اجساد انسان‌ها و اسب‌ها عبور می‌کردیم. اما اینها در مقایسه با آنچه در «معبد سلیمان» صورت گرفت، بی‌اهمیت است. در معبد و رواق سلیمان، مردان ما در حالی که خون به زانوها و افسار اسب‌هایشان می‌رسید، عبور می‌کردند.8 آنها اورشلیم را پایتخت خود مقرر نمودند و قلمرو پادشاهی را سرزمین‌های فلسطین تا آنتیاک (در سوریه و ترکیه) تشکیل می‌داد.

آنها از این زمان به بعد، برای حفظ موقعیت خویش در خاورمیانه، قدم در راه مبارزات جدید نهادند. حفظ کشور تازه، نیازمند سازماندهی بود. به همین منظور طبقات نظامی را تشکیل دادند که اعضای این دسته‌ها از اروپا به فلسطین می‌آمدند و در مکان‌هایی شبیه صومعه زندگی می‌کردند و برای جنگ با مسلمانان آموزش نظامی می‌دیدند. یکی از این دسته‌ها با بقیه تفاوت داشت. این طبقه، شهسواران یا شوالیه‌های معبد (تامپلیه‌ها) نام داشتند.9

دسته شوالیه‌های معبد که نام کاملشان «هم‌رزمان مسکین عیسی مسیح و معبد سلیمان» بود، سال 1118 - یعنی بیست سال پس از اشغال اورشلیم - توسط صلیبیان تشکیل شد. مؤسسان این طبقه، دو شوالیه فرانسوی به نام‌ «هوق دپایو» و «گادفری دو سنت امر» بودند. این دسته در ابتدا تعداد نُه عضو داشت، اما به تدریج رشد کرد. علت انتخاب نام معبد سلیمان برای گروه، مکانی بود که به عنوان مقرّ انتخاب کرده بودند. آنها در کوه معبد، در مکان معبد ویران‌شده سکنا گزیدند.

در همین محل مسجد «قبة الصخره» بنا شد. آنان خود را سربازان مسکین نام نهادند، اما در اندکْ‌زمانی، بسیار ثروتمند شدند. زائران مسیحی که از اروپا به فلسطین می‌آمدند، تحت کنترل کامل این گروه بودند و در نتیجه با پول زائران به ثروت هنگفتی دست یافتند. براساس دیدگاه مؤلفان انگلیسی، «میکائیل بینت» و «ریچارد لایف» نوعی نظام سرمایه‌داری قرون وسطایی را بنیان نهادند و از طریق معاملاتی که بر پایه بهره یا ربا قرار داشت، راه بانکداری مدرن را هموار کردند.10

عمار
۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۲:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر