داردلان

سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی

داردلان

سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی

داردلان

گفتند که عاشقی و آرام نه ای
در خواب و خیال خم ابروی که ای
گفتند بگو بقصد غربت گفتم
سید علی حسینی خامنه ای

در راستای لبیک به فرامین زعیم عالیمقام جهان اسلام حضرت امام خامنه روحی فداه در مواجه با جنگ فرهنگی و با عنایت به ظهور و بروز این مهم با گسترش فراماسونیزم و شیطان گرایی بخش اعظمی از این وبلاگ به مباحث فراماسونری و شیطان پرستی و بخشی دیگر به مباحث سیاسی و اجتماعی خواهد پرداخت
امید که با عنایات خاصه قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه و یاری شهدا در این راه ثابت قدم بمانیم

به دعای خیر و نظرات پیشنهادات شما دوستان نیاز مبرم دارم

به عشق یارم


یاعلی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخچه» ثبت شده است

بررسی مالکیت فلسطین در تورات/ 1

خداوند فلسطین را به ابراهیم و نسل موحد او عطا کرده است


حضرت ابراهیم(ع) در عراق به دنیا آمد. او در جوانی بت‌های‌ قومش‌ را شکست‌؛ آنها خواستند وی را بسوزانند ولی خداوند آن حضرت را از آتش نجات داد. ابراهیم(ع) چون نمی‌توانست در سرزمین پدری بماند به دستور خداوند به زمینی که بعدها "فلسطین" نامیده شد هجرت کرد.
3e7ea48812665ec4f9dd72d015c6c336-425.jpg

یهودیان بهتر از هر کس دیگر، به این حقایق واقفند و برای همین است که هجده قرن بعد از اخراجشان از فلسطین برای بازگشت به آن زمین مقدس اقدامی نکردند. اما بدعت
 گذاران یهود در اواخر قرن 19 مدعی مالکیت فلسطین بر اساس تورات شدند. این سلسله مقالات، سعی دارد با زبانی ساده این ادعای صهیونیستها را بررسی کند. صهیونیستها با استناد به تورات، مدعی مالکیت فلسطین هستند. مطالعه تورات نشان می‌دهد که خداوند زمین فلسطین را به ابراهیم(ع) عطا فرمود و به او تأکید کرد که نسل او باید موحد باشند وگرنه خداوند آنها را از این زمین اخراج خواهد فرمود. این شرط به وسیلۀ حضرت موسی(ع) نیز مؤکد شد و خدای حکیم در این خصوص از یهود پیمان محکمی گرفت. اما این شرط رعایت نشد و خداوند دو نوبت بنی‌اسرائیل را از فلسطین تبعید فرمود و در نوبت سوم آنها را برای همیشه نفی بلد کرد. بنی‌اسرائیل نخستین مرتبه در زمان یوسف(ع) به مصر تبعید شدند و تا چهار نسل در آنجا ماندند تا وقتی که خداوند به واسطۀ حضرت موسی(ع) آنها را به فلسطین باز آورد. نوبت دوم تبعید یهود، در سال 586 قبل از میلاد به بابل بود البته بعد از آنکه بخت النصر اورشلیم را فتح کرد و معبد سلیمان را تخریب نمود. و نهایتاً در سال هفتاد میلادی، چهل سال بعد از اتمام حجّت حضرت عیسی(ع) با این قوم، بلای خداوند به توسط رومیان بر این قوم نازل گشت و یهودیان برای ابد از فلسطین اخراج شدند. تنها راه بازگشت یهود به فلسطین آن است که توبه کنند و از راه پدران خود بازگشت نمایند. این موضوع از آیه هشتم سوره إسراء استنباط می‌شود (عَسىَ‏ رَبُّکمُ‏ْ أَن یَرْحَمَکمُ‏ْ  وَ إنْ عُدتمُ‏ْ عُدْنَا).

********

اختلاف نظر مسلمانان و یهودیان درباره فلسطین

صهیونیست‌ها برای ادعای مالکیت فلسطین کتاب تورات را نشان می‌دهند و می‌گویند از سال هفتاد میلادی تاکنون که از فلسطین نفی بلد شده‌اند در کشورهای مختلف آواره و تحت ظلم بوده‌اند. اما بعد از کشتار هیتلر از این قوم به لزوم داشتن سرزمین و حکومت بیش از همیشه احساس نیاز می‌کنند. آنها همچنین می‌خواهند با ساختی معبدی در مکان معبد سلیمان، یهوه را عبادت کنند.

اما مسلمانان، که 1400 سالِ گذشته را در آنجا زندگی کرده و سند و قباله دارند می‌گویند که اینجا وطن ماست و نمی‌توانیم به هیچ قیمتی از آن صرف نظر کنیم. آنها از اهمیت بیتالمقدس خبر می‌دهند که محل صعود حضرت رسول الله(ص) در شب معراج بوده است و آیاتی از قرآن مجید را در این خصوص نشان می‌دهند (إسراء/ 1). مضافاً که بیتالمقدس قبله اول مسلمانان بوده (بقره/ 144 و 149 و 150) و ایشان چهارده سال آغازین اسلام را بدان سو نماز می‌خوانده‌اند. مسلمانان می‌گویند اگر اروپاییان به یهودیان ظلم کرده‌اند چرا ما باید تاوان آن را پس بدهیم؟!

این سخنان را همگی شنیده و می‌دانیم که این مباحثات تاکنون به نتیجۀ عملی منجر نشده است. لکن ما به دنبال یک حکم قاطع میگردیم تا هر دو ملت اسلام و یهود به آن گردن بگذارند؛ حکمی که قاعدتاً باید از سوی خداوند متعال باشد، چرا که هر دو گروه مسلمان و یهودی در مالکیت زمین فلسطین به مواریث دین خود استناد می‌کنند و «دین» هم البته از سوی خداوند است و چون خداوند یکی است، پس دین هم یکی است، خصوصاً که از خدای حکیم، تناقض صادر نمی‌شود. پس ادعای یکی از این دو گروه باطل خواهد بود. سعی ما در این مقال آن است که رأی خداوند متعال را از لابلای متون دینی استخراج کنیم، به طوری که حتی برای یهودیان قابل انکار نباشد.

روش جدال احسن

چگونه می‌توان رأی خداوند را در خصوص زمین فلسطین از متون دینی استخراج نمود؟ قوم یهود اصولاً مسلمانان و مسیحیان را به رسمیت نمی‌شناسند و کتب مقدس ایشان را قبول ندارند. اما مسلمانان حضرت موسی­(ع) را به عنوان یکی از پنج پیامبر بزرگ همه اعصار به عظمت می­شناسند، لیکن حساب او را از حساب قومش جدا می­کنند و وفق فرموده قرآن معتقدند که آن تورات که موسی(ع) از جانب خداوند برای قومش آورد در طول زمان در معرض انواع تحریفات بوده و لذا قابل اعتماد نیست. و چه بسا معتقدند که اگر تورات تحریف نشده بود این مسائل و منازعات نیز پیش نمی‌آمد. اکنون به راستی چه باید کرد؟

برای مباحثه با اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) خداوند متعال به مسلمانان دستور داده تا از روش «جدال احسن» استفاده کنند. مطابق نحل/ 125 خداوند حکیم، رسول خاتم‌ خود را به‌ «جدال‌ احسن‌» فرمان داده‌‌ و در عنکبوت/ 46 مسلمانان‌ را از مجادله‌ با اهل‌ کتاب‌ بجز این‌ روش‌، نهی‌ کرده‌ است‌. «جَدَل»‌ یا «دیالکتیک»‌ صناعتی‌ از علم‌ منطق‌ است‌ که در آن برای‌ مباحثه و غلبه بر خصم،‌ از عقاید و مقبولات خود‌ او استفاده‌ می‌شود‌. اما «جدال‌ احسن‌» آن است‌ که‌ فقط‌ از «معتقدات‌ حق و صحیح‌« طرف‌ مقابل‌ برای‌ «اثبات ‌حق» استفاده‌ شود. این فرمانِ خداوند در قرآن، نشان میدهد که «حقیقت» از تورات کنونی محو نشده و میتوان بسیاری از مسائل مورد مناقشه ادیان را با همین روش و با استناد به عهدین (تورات و انجیل) حل کرد. راقم به این روش اقدام کرده و نتایج آن حیرت انگیز بوده است. لکن لازم است در ابتدا تاریخ بنی‌اسرائیل را از منظر اسلام و یهود، مختصراً مرور کنیم.

پیدایش قوم بنی‌­اسرائیل

وقتی حضرت‌ موسی(ع‌) بنی‌اسرائیل‌ را به معجزات خداوند از مصر بیرون‌ آورد و فرعون‌ و پیروانش‌ را در دریا غرق‌ نمود، فی‌الواقع‌ اولین‌ دوره اسارت‌ بنی‌اسرائیل‌ به‌ پایان ‌رسیده‌ بود. بنی‌اسرائیل‌ یعنی پسران‌ دوازده‌‌گانه حضرت‌ یعقوب، مقرّر بود که چهار نسل‌ در زمین مصر در تبعید باشند تا از گناهی‌ که‌ به‌ سبب‌ فروختن‌ یوسف‌ مرتکب‌ شده‌ بودند پاک‌ شده‌ و لایق‌ آن‌ گردند تا مثل‌ پدرانشان،‌ ابراهیم‌ و اسحاق‌ و یعقوب،‌ در سرزمین کنعان‌ (فلسطین‌) زندگی‌ کنند.

عمار
۲۰ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
شیطان‌گرایی چگونه متولد شد

ماجرای نوزادان نامشروع و قربانگاه شیطان

دختر لورنز جادوگر پس از مرگ همسرش، «مراسم بلک» را که بازسازی شیوه جادوی جنسی در دوره باستان و آیین‌های باروری بدوی بود، در بین اشراف و درباریان
فرانسه بنیان گذاشت.


خبرگزاری فارس: شیطان‌گرایی چگونه متولد شد/ ماجرای نوزادان نامشروع و قربانگاه شیطان  

 امروزه شیطان‌گرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج،‌ جذابیت‌هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه‌های این آیین ندارند، بسیار دشوار است. هر چند شیطان‌پرستی جدید به تقلید از شیطان‌پرستی قرون وسطایی شکل گرفته و بسیاری از آموزه‌های آن را در خود جای داده است، این جنبش، در نوع خود حرکت جدیدی است که باید با نگاه به ریشه‌های تاریخی- اجتماعی آن در غرب تحلیل شود.

در تحلیل‌ شیطان‌گرایی جدید، چهار محور اساسی باید مورد کاوش قرار گیرد که عبارت است از: بزرگ‌نمایی عهدین(انجیل و تورات) از شیطان، نقص و ناکار‌آمدی مسیحت در غرب، دین‌ستیزی نظام سرمایه‌داری و خلأها و نواقص نظام تمدن غرب، هر کدام از این چهار بخش اگر نادیده گرفته شود، تحلیل شیطان‌پرستی مدرن ناقص خواهد بود.

آنچه در مقایسه با محورهای بالا به تحلیل و کاوش کمتری نیاز دارد، دو محور زیر است:

نمادهایی که امروزه در خدمت این مسلک قرار گرفته است، همچنین ظواهر و پوشش (مد لباس و مو) که با نام این جریان شهرت یافته است، به همین منظور برای بازخوانی مفهوم شیطان پرستی از کتاب «کاوشی در معنویت‌های نوظهور» به قلم حجت‌الاسلام حمزه شریفی دوست در ادامه می‌آید:

*تاریخچه شیطان‌‌گرایی

چنان که ویل دورانت در تاریخ مشرق زمین یادآور شده است، گروه‌هایی از انسان‌های بدوی، به علت نسبت دادن پدیده‌های منفی به موجودات شرور (از جمله شیطان) به نوعی دوگانه‌گرایی و ثانویت قائل شدند و در کنار تعلیمات انبیاء به تعظیم و تجلیل از قدرت‌های شر گرایش یافتند.


 ‌همچون دیوانگان به هم می‌آمیختند یا در بعضی از مراسم به منظور رفع خشکسالی و ایجاد باروری در زمین آیین‌های جنسی آزاد برگزار می‌کردند تا زمین هیچ‌گونه عذری برای تقدیم موهبت‌های طبیعی نداشته باشد. این آیین‌ها که با عمل مورد انتظارشان از زمین شباهت داشت(اعمال جنسی و باروری زمین) آرام آرام مقبولیت یافت و تثبیت شد.


آن‌ها تصور می‌کردند امور منفی (خشکسالی،‌ زلزله، قحطی، سیل) نمی‌تواند از خداوند مهربان صادر شود؛ بلکه باید از مبدا شرارت به جهان خلقت سرایت کرده باشد، به همین دلیل؛ برای جلب رضایت مبدا شرور، آیین‌های خاصی را ابداع کردند، به اعمالی که مبدا شرارت همخوانی داشته باشد مبادرت ورزیدند، از جمله اینکه افراد، ‌همچون دیوانگان به هم می‌آمیختند یا در بعضی از مراسم به منظور رفع خشکسالی و ایجاد باروری در زمین آیین‌های جنسی آزاد برگزار می‌کردند تا زمین هیچ‌گونه عذری برای تقدیم موهبت‌های طبیعی نداشته باشد. این آیین‌ها که با عمل مورد انتظارشان از زمین شباهت داشت(اعمال جنسی و باروری زمین) آرام آرام مقبولیت یافت و تثبیت شد.

در پاره‌ای از این مراسم،‌ خون انسان‌هایی می‌ریخت و به عنوان قربانی، به شیطان و نیروهای شر تقدیم می‌شد. این دوره همان شیطان‌گرایی ابتدایی یا بدوی است که در متون تاریخی انعکاس یافته است، در این دوران برخی افراد توجه به نیروهای شر و نیایش آن‌ها را به صورت آیین و مناسک خاص دنبال می‌کردند.

در گام دوم شیطان‌گرایی که شیطان‌گرایی قرون وسطایی نام گرفته است، برای شیطان چهره‌ای با نام «معلم آدم»، «راهبر معرفت» و «راهنمای درخت دانش» تصویر می‌شد و به عنوان موجودی که می‌تواند علومی را به انسان بیاموزد مورد توجه قرار می‌گیرد.

به عبارت دیگر، در عهد عتیق(سفر پیدایش3: 2-13) شیطان نه فقط «فرشته‌ای» است که آدم را به درخت دانش دعوت کرد و قدمی او را به آزادی نزدیک کرد،‌ بلکه این نگرش که شیطان آزادی خود را در مخالفتش با خدا ظهور داد، به مرور در آثار ادبی غرب انعکاس تام یافت و خود را به شکل مکتب و آیین نشان داد. چنین تصویری از شیطان، مقدمه «تدوین ایدئولوژی شیطانی» در مغرب زمین شد و بار دیگر شیطان مظهر خرد و آگاهی معرفی شد.

بدین ترتیب، اعمال شیطانی و گرایش به ارتباط با شیطان و کسب قدرت‌های شیطانی در مغرب زمین تا قرن پانزده میلادی به صورت غیر رسمی و غیر علنی ادامه یافت. مخالفت کلیسا با آیین‌های شیطانی که به دلیل ارتکاب اعمال جادویی شدت بیشتری داشت،‌ فعالیت شیطان‌گرایان را با محدودیت روبه‌رو ساخت و آیین‌هایی از جمله جشن سابات (مراسم آزاد جنسی) تا قرن شانزدهم در مخالفت با کلیسا و دستورهای آن،‌ مورد توجه قرار گرفت.

تحقیقات نشان می‌دهد افراد زیادی از جمله جادوگران،‌ طبق برنامه منظمی در مراسمی به نام sabbat شرکت می‌کردند. در این مراسم جادوگران به پرستش شیطان و دیوها می‌پرداختند. در سطرهای پیشین روشن شد که چهره‌ای که کتاب مقدس از شیطان ساخته است، ‌زیربنای ایدئولوژی شیطانی قرار گرفت.

گام سوم گرایش به شیطان که مرحله انکشافی این آیین به حساب می‌آید و صورت مدرن و البته پیچیده و خطرناک این مرام محسوب می‌شود، در قرن شانزده برداشته شد. «کاترین دومدیچی» (1519-1589) از خانواده بزرگ یهودی و دختر «لورنز» جادوگر بزرگ و همسر هنری دوم، پادشاه فرانسه بود. پس از مرگ همسرش مراسم بلک Black mas را در بین اشراف و درباریان فرانسه بنیان گذاشت.


پس از مدتی کودکان ناخواسته‌ای که پدرانشان معلوم نبود و مادران، آن‌ها را نمی‌خواستند، به وجود آمدند. در اینجا بود که با ابتکار «کاترین دشی» با نام مستعار «لاوازین»، مراسم اتاق درخشان طراحی شد و آیین شیطان‌پرستی را تکمیل کرد، این مراسم باز تولید آیین قربانی انسان بدوی بود.


این مراسم، از شیوه جادوی جنسی در دوره باستان و آیین‌های باروری بدوی و گردهمایی‌های جادوگران در قرون وسطا بازسازی شد و در مدت کوتاهی به دربار سایر کشورهای اروپا راه یافت.

پس از مدتی کودکان ناخواسته‌ای که پدرانشان معلوم نبود و مادران، آن‌ها را نمی‌خواستند، به وجود آمدند. در اینجا بود که با ابتکار «کاترین دشی» با نام مستعار «لاوازین»، مراسم اتاق درخشان طراحی شد و آیین شیطان‌پرستی را تکمیل کرد، این مراسم باز تولید آیین قربانی انسان بدوی بود.

اتاق درخشان کاملاً سیاه‌پوش و تنها منبع روشنایی آن شمع بود، در این اتاق نوزادان ناخواسته، قربانی می‌شدند و خونشان به شیطان تقدیم می‌شد، پس از مدتی این موضوع فاش شد و عده‌ای بازداشت و مجازات شدند، اما هنگامی که پای شخصیت‌های بلند‌پایه به پرونده باز شد، مقامات دستور توقف پیگیری را صادر کردند، ‌این مراسم به طور مخفیانه و محرمانه ادامه پیدا کرد و سپس در تمام اروپا و آمریکا و به تدریج در تمام دنیا رخنه کرد.

در قرن نوزدهم، پس از اینکه ترس از خرافات از بین رفت (بابت خرافه‌پرستی کسی مورد تعقیب قرار نمی‌گرفت) اجتماعات شیطان‌پرستی شکل گرفتند.

..

بیشتر افرادی که سوگند وفاداری به شیطان را بر زبان می‌آوردند، ‌مردان جوان و پول‌داری بوده‌اند و این کار روش جدیدی برای تفریح و لذت آن‌‌ها بوده است. هدف آن‌ها اغلب ترساندن مردم و مبارزه با ارزش‌های اخلاقی و عقاید مذهبی است.


عمار
۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۰:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

پیدایش فراماسونری و ریشه های تاریخی آن 


مقاله حاضر به بررسی تحلیلی پیدایش فراماسونری و ریشه‌های تاریخی آن می‌پردازد که توجه شما خوانندگان ارجمند را بدان جلب می‌نماییم.


دسته شوالیه‌های معبد که نام کاملشان «هم ‌رزمان مسکین عیسی مسیح و معبد سلیمان» بود، سال 1118 توسط صلیبیان تشکیل شد. آنچه نسخه اولیه فراماسونری تلقی می‌شود، میراث شوالیه‌های معبد است.

جنگجویان صلیبی

بیشتر مورّخان «فراماسونری» بر این باورند که مبدأ این سازمان، به جنگ‌های صلیبی در قرن دوازدهم بازمی‌گردد. اگرچه فراماسونری به طور رسمی در اویل قرن هیجدهم میلادی در انگلستان بنا نهاده شد، امّا در نقطه عطف حکایت آشنای فراماسونری، دسته‌ای به نام «شوالیه‌های معبد» یا شهسواران معبد قرار دارد.1

برخلاف آنچه بسیاری بر آن اصرار می‌ورزند، جنگ‌های صلیبی؛ اردوکشی نظامی با هدف گسترش مسیحیت نبود، بلکه تنها با اهداف مادی صورت پذیرفت. در دوره‌ای که اروپا فقر شدید و بیچارگی مفرط را تجربه می‌کرد، کامیابی و رفاه شرق - به ویژه مسلمانان خاورمیانه - توجه اروپاییان را به خود جلب نمود. این وسوسه، رونمایی از مذهب به خود گرفت و به نماد‌های مسیحی آراسته گردید. در عین حال اندیشه جنگ‌های صلیبی، از میل به منافع مادی و دنیایی متولد شده بود و این، علت تغییر رویکرد مسیحیان اروپا از سیاست‌های صلح‌طلبانه در دوران اولیه تاریخشان، به تجاوزهای نظامی ویرانگر به شمار می‌رفت.2

بنیان‌گذار جنگ‌های صلیبی، «پاپ اوربان دوم» بود. وی در سال 1095 م مجلس «کلرمونت» را که اصول صلح‌طلبانه پیشین مسیحیت در آن متروک گردید، فرا خواند. دعوت به جنگ با نیت به چنگ آوردن سرزمین‌های مقدس از دست مسلمانان اعلام گردید و در پی آن لشگر بزرگی از صلیبیان تشکیل شد که سربازان نظامی و ده‌ها هزار نفر از مردمان عادی آن را تشکیل می‌دادند.3

مورّخان بر این باورند که اقدام اوربان دوم با انگیزه خنثی کردن کاندیداتوری رقیب خود بوده است. بعلاوه شاهان اروپا، شاهزادگان، اشراف و دیگران در حالی دعوت پاپ را با شور پاسخ گفتند که مقصودی جز اغراض دنیایی نداشتند.4بنا به گفته «دونالد کوئلر» از دانشگاه ایلی‌نویز، شوالیه‌های (شهسواران) فرانسوی در پی تصرف زمین‌های بیشتر بودند. تجار ایتالیایی امیدوار بودند تجارت خود را در بنادر خاورمیانه توسعه دهند. شمار وسیع مردم بی‌نوا، تنها برای فرار از سختی زندگی روزمرة خویش، به هیئت اعزامی پیوستند.5

این جمعیت حریص، در راه خود به شرق، بسیاری از مسلمانان و حتی یهودیان را به امید یافتن طلا و جواهرات، قتل‌عام کردند. صلیبیان حتی شکم قربانیان را برای یافتن طلا و سنگ‌های قیمتی که گمان می‌کردند آنها را قبل از مرگ بلعیده‌اند، پاره می‌کردند. طمع مادی صلیبی‌ها به حدی بود که آن‌ها در جنگ صلیبی چهارم، در غارت شهر مسیحی قسطنطنیه (استانبول کنونی) وقتی که برگ‌های طلایی را از دیوارنگارهای کلیسای ایاصوفیه می‌کندند، کوچکترین تردیدی به خود راه ندادند.

گروه مختلط و چند چهرة صلیبیان، پس از سفری طولانی و سخت و غارت و قتل‌عام وسیع مسلمانان، سال 1099 به اورشلیم رسید. شهر اورشلیم در پی محاصره‌ای که پنج هفته ادامه داشت، سقوط کرد و صلیبیان به آن وارد شدند. جهان به ندرت شاهد بی‌رحمی و وحشی‌گری مانند آنچه صلیبیان انجام دادند، بوده است. آنها همة مسلمانان و یهودیان شهر را به دم شمشیر سپردند. بر اساس سخنان یک تاریخ‌نگار، آنها همه اعراب و ترک‌هایی را که می‌یافتند - چه مرد و چه زن - می‌کشتند.6

ارتش صلیبیان طی دو روز 40 هزار مسلمان را با وحشی‌ترین شیوة ممکن به قتل رساند7 و پس از آن صلیبی‌ها بیت‌المقدس را پایتخت خود قرار داده و یک حکومت پادشاهی کاتولیک تأسیس کردند که از مرزهای فلسطین تا انطاکیه امتداد داشت.

یکی از صلیبیان به نام «ریموند»، به این خشونت چنین مباهات می‌کند:مناظر شگفت‌آور بودند. بعضی از مردان ما سر دشمنان خود را قطع می‌کردند؛ برخی آنها را در حالی که روی برج بودند، هدف تیر قرار می‌دادند تا سقوط کنند؛ بعضی آنها را بیشتر شکنجه می‌کردند و در آتش می‌انداختند.

در کوچه‌های شهر، پشته‌های سر و دست و پا دیده می‌شد. برای حرکت باید با احتیاط از میان اجساد انسان‌ها و اسب‌ها عبور می‌کردیم. اما اینها در مقایسه با آنچه در «معبد سلیمان» صورت گرفت، بی‌اهمیت است. در معبد و رواق سلیمان، مردان ما در حالی که خون به زانوها و افسار اسب‌هایشان می‌رسید، عبور می‌کردند.8 آنها اورشلیم را پایتخت خود مقرر نمودند و قلمرو پادشاهی را سرزمین‌های فلسطین تا آنتیاک (در سوریه و ترکیه) تشکیل می‌داد.

آنها از این زمان به بعد، برای حفظ موقعیت خویش در خاورمیانه، قدم در راه مبارزات جدید نهادند. حفظ کشور تازه، نیازمند سازماندهی بود. به همین منظور طبقات نظامی را تشکیل دادند که اعضای این دسته‌ها از اروپا به فلسطین می‌آمدند و در مکان‌هایی شبیه صومعه زندگی می‌کردند و برای جنگ با مسلمانان آموزش نظامی می‌دیدند. یکی از این دسته‌ها با بقیه تفاوت داشت. این طبقه، شهسواران یا شوالیه‌های معبد (تامپلیه‌ها) نام داشتند.9

دسته شوالیه‌های معبد که نام کاملشان «هم‌رزمان مسکین عیسی مسیح و معبد سلیمان» بود، سال 1118 - یعنی بیست سال پس از اشغال اورشلیم - توسط صلیبیان تشکیل شد. مؤسسان این طبقه، دو شوالیه فرانسوی به نام‌ «هوق دپایو» و «گادفری دو سنت امر» بودند. این دسته در ابتدا تعداد نُه عضو داشت، اما به تدریج رشد کرد. علت انتخاب نام معبد سلیمان برای گروه، مکانی بود که به عنوان مقرّ انتخاب کرده بودند. آنها در کوه معبد، در مکان معبد ویران‌شده سکنا گزیدند.

در همین محل مسجد «قبة الصخره» بنا شد. آنان خود را سربازان مسکین نام نهادند، اما در اندکْ‌زمانی، بسیار ثروتمند شدند. زائران مسیحی که از اروپا به فلسطین می‌آمدند، تحت کنترل کامل این گروه بودند و در نتیجه با پول زائران به ثروت هنگفتی دست یافتند. براساس دیدگاه مؤلفان انگلیسی، «میکائیل بینت» و «ریچارد لایف» نوعی نظام سرمایه‌داری قرون وسطایی را بنیان نهادند و از طریق معاملاتی که بر پایه بهره یا ربا قرار داشت، راه بانکداری مدرن را هموار کردند.10

عمار
۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۲:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر