داردلان

سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی

داردلان

سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی

داردلان

گفتند که عاشقی و آرام نه ای
در خواب و خیال خم ابروی که ای
گفتند بگو بقصد غربت گفتم
سید علی حسینی خامنه ای

در راستای لبیک به فرامین زعیم عالیمقام جهان اسلام حضرت امام خامنه روحی فداه در مواجه با جنگ فرهنگی و با عنایت به ظهور و بروز این مهم با گسترش فراماسونیزم و شیطان گرایی بخش اعظمی از این وبلاگ به مباحث فراماسونری و شیطان پرستی و بخشی دیگر به مباحث سیاسی و اجتماعی خواهد پرداخت
امید که با عنایات خاصه قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه و یاری شهدا در این راه ثابت قدم بمانیم

به دعای خیر و نظرات پیشنهادات شما دوستان نیاز مبرم دارم

به عشق یارم


یاعلی

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

بهائیت به روایت تاریخ


بهاییان باوجود تظاهربه صلح‎طلبی امروز خود، در طول سال‎های دور و نزدیک از ضربه‎زدن به مسلمانان و جامعه تشیع هیچ‎گاه فروگذاری نکرده‎اند. به این‎ ترتیب، دور از انتظار نیست اگر هماره به‎عنوان حساسیت‎برانگیزترین فرقه انحرافی در ایران ضرورت مقابله با آن احساس شده است.


Abdul.jpg

 بهائیت به روایت تاریخ

بهاییان باوجود تظاهربه صلح‎طلبی امروز خود، در طول سال‎های دور و نزدیک از ضربه‎زدن به مسلمانان و جامعه تشیع هیچ‎گاه فروگذاری نکرده‎اند. به این‎ ترتیب، دور از انتظار نیست اگر هماره به‎عنوان حساسیت‎برانگیزترین فرقه انحرافی در ایران ضرورت مقابله با آن احساس شده است.

رهبران فرقه بهایی در سال‎های دور و نزدیک بسیار کوشیده‎اند تا تصویری موجه از خود به نمایش بگذارند، برای این منظور از وارونه کردن حقایق نیز ابایی نداشته‎اند، چراکه ادعاهای بنیان‎گذاران بابیت و بهاییت آن‎چنان سست و واهی است که هر ناظر بی‎طرفی با اندک توجه و تعمقی پی به پوچ بودن این ادعاها خواهد برد و جالب آن‎که کتاب‎های نگاشته شده توسط بانیان این فرقه نیز مصالح فراوانی برای اثبات واهی بودن این ادعاها در خود دارند، آن‎گونه که همواره رهبرانی بابی امکان دسترسی به این آثار را بسیار دشوار ساخته و یا محدود به نسخه‎های تحریف و درواقع اصلاح شده آن‎ها ساخته‎اند تا روی بی‎مایگی بنیان‎گذاران این فرقه سرپوش بگذارند.

طرفه آن‎که حتی در دل این جریان انحرافی که از ادعای محمدعلی باب آغاز شد، بهاییت نیز خود شاخه انحرافی و حرامی است که با ترفندهای بسیار ازلیان که امتداد واقعی بابیان محسوب می‎شدند را از میدان به‎در کرد؛ آن‎گونه که دور از حقیقت نیست اگر بهاییت را فرزند حرامی پدر حرامی بدانیم که خود زاده یک جریان انحرافی بوده است. جالب آن‎که بهاییان نخستین بسیار کوشیدند که تمامی نسخ کتاب «نقطه الکاف» که نخستین تاریخ بابی است و توسط یکی از یاران نزدیک باب نوشته شده را از میان بردارند، تا لااقل بر تقلب در جانشینی باب و بسیاری اتفاقات رخ داده در سال‎های نخستین ادعای باب سرپوش بگذارند، اما تنها نسخه باقی‎مانده از این کتاب به‎طور اتفاقی به‎دست کنت گوبینو که آن زمان مشغول سیر و سفر در ایران بود،‏‏ ‏افتاده و این تلاش بهاییان ناکام ‎ماند.

به هرحال بهاییان که امروزه کارها، ادعاها و احکام رهبران نخستین خود را موجب سرافکندگی و مؤید بی‎مایگی آن‎ها می‎بینند بسیار کوشیده‎اند تا با قلب واقعیت، تصویری دیگرگونه از آن‎ها به نمایش بگذارند. اما بابیت و بهاییت از قدمت تاریخی چندانی برخوردار نیستند، همه رخ‎دادهای مربوط به آن‎ها به دو سده گذشته برمی‎گردد که فاصله چندانی با این روزگار ندارند. کتاب‎ها و سندهای بسیاری وجود دارد که به‎سادگی پرده از واقعیت این جریان برمی‎دارد.کشمکش‎ها که در سال‎های دور و نزدیک میان مسلمانان و بهاییان وجود داشته، گاه به درگیری‎هایی تند و خشن از سوی طرفین انجامید که اجتناب‎ناپذیر می‎نموده است، اما بهاییان همواره با مستمسک قرار دادن اقلیت بودن خود با مظلوم‎نمایی سعی در فریب افکار عمومی داخلی و خارجی داشته‎اند.

در این روزگار نیز مقالات و کتب منتشر شده در نقد بهاییت گاه از لحن تند و پر از فحش و فضیحتی برخوردار بوده‎اند که مستمسکی برای بهاییان بوده که از یک سو مظلوم‎نمایی کرده و به‎عنوان اقلیتی که حقوقش در این دیار رعایت نمی‎شود، قیافه حق به جانب به خود بگیرد و از سوی دیگر این زبان تند و تیز و گاه توأم با دشنام نشریات و نویسندگان تندرو را دلیلی برای رویکرد غیرعلمی و اثبات حقانیت خود قرار دهد. 


میرزا یحیی از اهالی نور را که هنوز به بیست سالگی نرسیده بود به جانشینی خود برگزید و به القابی همچون «صبح ازل» و یا «حضرت ثمره» مفتخر کرد. باب طی نامه‎ای کار کامل کردن کتاب «بیان» را نیز به او سپرد، مگر آن‎که «من یظهره ا...» یا پیامبر جدید ظهور کند


مرگ باب و انشعاب در بابیت 

index.jpg

علی‎محمد باب که سال‎های پایانی عمر را در ماکو زندانی بود و از طریق نامه با یاران خود ارتباط داشت، میرزا یحیی از اهالی نور را که هنوز به بیست سالگی نرسیده بود به جانشینی خود برگزید و به القابی همچون «صبح ازل» و یا «حضرت ثمره» مفتخر کرد. باب طی نامه‎ای کار کامل کردن کتاب «بیان» را نیز به او سپرد، مگر آن‎که «من یظهره ا...» یا پیامبر جدید ظهور کند که ناسخ بیان بود؛ پیامبری که به گفته باب هزار سال بعد می‎آمد.

عدم تعادل روانی باب از همین‎جا پیداست، او جانشین خود را انتخاب و پس از دستور کامل کردن کتاب مقدسش! به او هشدار می‎دهد که در صورت ظهور پیامبری که هزارسال بعد خواهد آمد! کار را متوقف کرده و به او بپیوندد. 

در واقع همین توصیه احمقانه بعدها دستاویز دیگر فرصت‎طلبان شد تا ادعای جدیدی مطرح و بابیان را دو شقه کنند. یحیی صبح ازل یکی از هجده یار اصلی باب بود که به حروف حی معروف بودند و ازقضا برادر بزرگ او میرزا حسینعلی نوری (بها) نیز از این جمله بود. صبح ازل در این زمان که بابیان تحت تعقیب حکومت بودند، در خفا می‎زیست و سرپرستی امور جاری بابیان را به برادرش که حکم معاونت او را داشت سپرده بود و در واقع بهاء بود که ارتباط مستقیم با پیروان باب داشت و اغلب نیز کارها به خود او رجوع می‎شد. 

عمار
۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۳۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر
راهی که شیطان‌گرایان از تحریف دعا تا تبلیغ متال پیمودند

  شیطان‌گرایان با ادعای ناتوانی خدا در اجابت خواسته‌ها، به تبلیغ ایده شیطان‌گرایی می‌پردازند. آن‌ها می‌گویند: خدا نه فقط مشکلات شما را برطرف نمی‌کند، بلکه هر روز مشکلات جدیدی بر سر راهتان قرار می‌دهد، پس آنتی‌تز خداوند یعنی شیطان می‌تواند پناهگاه شما واقع شود.


خبرگزاری فارس: راهی که شیطان‌گرایان از تحریف دعا تا تبلیغ متال پیمودند

   امروزه شیطان‌گرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج،‌ جذابیت‌هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه‌های این آیین ندارند، بسیار دشوار است.

برای بازخوانی مفهوم شیطان‌گرایی به تورق کتاب «کاوشی در معنویت‌های نوظهور» اثر حجت‌الاسلام حمزه شریفی‌دوست پرداختیم که بخش چهارم آن در ادامه می‌آید:

*تحریف مفهوم دعا

شیطان‌گرایان با ادعای ناتوانی خدا در اجابت خواسته‌ها، به تبلیغ ایده شیطان‌گرایی می‌پردازند. آن‌ها چنین توضیح می‌دهند: شما برای حل مشکلات زندگی خود، هر روز دست به دعا برمی‌دارید و از خدا کمک می‌خواهید اما خدا نه فقط مشکلات شما را برطرف نمی‌کند، بلکه هر روز مشکلات جدیدی بر سر راهتان قرار می‌دهد، پس آنتی‌تز خداوند یعنی شیطان، می‌تواند پناهگاه شما واقع شود.

در استدلال بالا آنچه بیش از همه، نیاز به بازخوانی و اصلاح دارد، «مفهوم دعا» است. روشن است که بسیاری از مشکلات روانی و روحی بشر مدرن، ریشه در بنیان‌های تمدن غربی دارد. انتظار از خدا و دست روی دست گذاشتن و اکتفا به چند جمله به نام دعا برای حل مشکلات، عملی کودکانه است که هیچ قرابتی با مفهوم متعالی دعا ندارد.

خداوند هیچ گاه وعده نداده است که تمام درخواست‌هایی که انسان‌ها دارند - از هر نوع و شکلی که باشد - همه را فوراً عملی سازد. چنین برداشتی از دعا، با نگاه اومانیستی سازگار است نه با نگرش دینی و وحیانی، در بینش اومانیستی، همه چیز باید خود را در خدمت خوشی و راحتی آدمی قرار دهد و حتی خدا هم باید سهمی در این مسیر به عهده بگیرد و در اجرای فرمان انسان - که نامش را دعا می‌گذارند - کوتاهی نکند؛ اگر او در اجرای خواهش‌های انسان تأخیر کند، پس صلاحیت ورود به زندگی انسان را ندارد.

در نگرش دینی و وحیانی، آدمی از آنجا که مأموریتی الهی به او واگذار شده، لازم است با مدد گرفتن از اختیار و اراده خویش، نیروهای خود را به منظور تعالی معنوی خود و تکامل اجتماعی به کار گیرد و صد البته در آن صورت خداوند هم امکانات خویش را برای تحقق چنین هدفی بسیج می‌کند. چنین فردی از آنجا که هم غایتی الهی را اختیار کرده و هم استعدادها و امکانات را به خدمت گرفته است، باید برای تسریع در پیمودن راه از خداوند استمداد نماید و دعا در چنین فرایندی معنا خواهد یافت.

* موسیقی

تاکنون موسیقی متال و زیرشاخه‌های این سبک، خدمت شایانی به جریان شیطانی کرده است. سبک متال به علت ظرفیت بالا، همخوانی و سنخیت زیادی که با سنت‌ها و آداب شیطانی دارد، توانسته است در انتقام مفاهیم شیطانی و رضایت‌بخش جلوه دادن مرام شیطان، چهره موفقی از خود به نمایش گذارد. بعضی از گروه‌های موسیقی هر چند به ظاهر شیطان‌پرست شناخته نشده‌اند، اما از نظر ایجاد بسترهای اجتماعی برای رشد و گسترش شیطان‌پرستی نقش برجسته‌ای داشته‌اند.


 سیدویشس به ناگاه در پشت صحنه کنسرت همسر خود را کشت و در شب بعد نیز اقدام به کشتن خود کرد. هواداران این گروه این موضوع را فاجعه مقدس خواندند. چنین انحطاط و کجروی‌هایی باعث شد تا مرام شیطان‌پرستی، صحت ادعاهای خود مبنی بر مطلوب بودن اعمال جنون‌آمیز و سیاه‌نمایی از وضعیت موجود را به صورت مقبول‌تری تبلیغ کنند.


13921210000145_PhotoL.jpg

گروه «سکس پیستولز» که در زمان خود هیچ گروه پانک‌راکی به اندازه آن طرفدار نداشته‌ است، در یک تور 15 روزه در آمریکا یکی از نوازندگان خود را از دست داد. سیدویشس به ناگاه در پشت صحنه کنسرت همسر خود را کشت و در شب بعد نیز اقدام به کشتن خود کرد. هواداران این گروه این موضوع را فاجعه مقدس خواندند. چنین انحطاط و کجروی‌هایی باعث شد تا مرام شیطان‌پرستی، صحت ادعاهای خود مبنی بر مطلوب بودن اعمال جنون‌آمیز و سیاه‌نمایی از وضعیت موجود را به صورت مقبول‌تری تبلیغ کنند.

از نظر محتوا و مضمون، ابتذال و خشونت جزء لاینفک درون‌مایه ترانه‌های شیطانی است؛ یعنی مضامینی که حول محورهای بی‌پروایی جنسی، القای ترس در ذهن و جان دیگران و ضدیت با آموزه‌های وحیانی و الهی می‌چرخد.

پاره‌ای از گروه‌های موسیقی مشهور، با شیطان‌پرستی ارتباطی ناگسستنی دارند؛ به گونه‌ای که بعضی از سران این گروه‌ها به دلایلی‌، نظیر جنون جنسی، تجاوز به عنف، کتک‌کاری و افراط در مشروب‌خواری مدتی را پشت میله‌های زندان گذرانده‌اند.

13921210000148_PhotoL.jpg

مرلین منسون - که نام حقیقی‌اش، Brian Hugh Warner است - موسیقیدان و رهبر گروه Marilyn Manson است، وی تاکنون در قالب اشعار شیطانی؛ خشن و ضد دین در رواج شیطان‌گرایی نقش مؤثری داشته است.


بسیاری از ایده‌های صهیونیست‌های مسیحی - که وجه مشترک آن‌ها با شیطان‌پرستان، اعتقاد به قدرت و نیروهای شگرف شیطان است - در اشعار سران متال به روشنی به چشم می‌خورد و عقیده به قدرت‌ بی‌نظیر شیطان در آخرالزمان و عجز خدا در اداره هستی در آن موج می‌زند.


در مور وی مشهور است هنگام اجرای کنسرت با پاره کردن انجیل و پرت کردن آن به میان جمعیت، با صدای خشک و خشن فریاد می‌زد: «این است خدای شما». اعتقاد به بی‌اعتقادی و پوچی، دعوت به پوچ‌گرایی و مضامین ضد مسیح پیام کلیپ‌های منسون است.

13921210000144_PhotoL.jpg

ترانه‌های گروه منووار - که در زمان اصلاحات در ایران ترجمه، چاپ و منتشر شد - چنان به مضامین خشن پرداخته که ترویج و نشر آلبوم‌های آن در بسیاری از کشورها ممنوع شده است، درون‌مایه اشعار این گروه، اباحی‌گری، هنجارشکنی، قانون‌گریزی، تعرض به سنت‌ها، وهن مذهب و مقدسات است. سوغات این گروه ممنوعه که به صراحت داعیه «شیطان‌پرستی‌» دارند، آثار مخرب روانی و آسیب‌های متعدد اجتماعی برای جوانان بوده است.

بسیاری از ایده‌های صهیونیست‌های مسیحی - که وجه مشترک آن‌ها با شیطان‌پرستان، اعتقاد به قدرت و نیروهای شگرف شیطان است - در اشعار سران متال به روشنی به چشم می‌خورد و عقیده به قدرت‌ بی‌نظیر شیطان در آخرالزمان و عجز خدا در اداره هستی در آن موج می‌زند.

در صحیفه حزقیال نبی در مورد آخرالزمان و آرماگدون آمده است: «باران سیل‌آسا و تگرگ‌های سخت آتش، تکان‌های سختی در زمین پدید خواهد آورد که کوه‌ها سرنگون و زمین منهدم خواهد شد.»

مکان وقوع این جنگ در صحرای «مگید» در شمال اسرائیل و کرانه غربی رود اردن است که به پیش‌بینی صهیونیست‌های مسیحی این جنگ میان نیروهای خیر (یهودیان) و نیروهای شر (مسلمانان) رخ می‌دهد و به همه دنیا کشیده می‌شود.

شاعر مشهور متال، اریک آدامز در آلبوم سلاطین فلزی آورده است:

زمین با آتش در آمیخته می‌شود.

در جنگ آرماگدون ابتدا ترومپت‌ها به صدا در می‌آیند.

و سپس تگرگ، آتش و خون بر تخت سلطنت شیطان فرو می‌ریزد.

موی او همانند جامه‌ای که حقیقت را پنهان می‌کند سفید است و چشمانش همانند آذرخش می‌درخشد.13921210000151_PhotoL.jpg

در ترانه‌های «بلک سبث»، ایده‌های آنتوان لاوی در باب سیطره شیطان بر جهان و انفعال خدا، به صورت واضح و صریح انعکاس یافته است؛ چنانچه انکار معاد و رستاخیز و به سخره گرفتن جهان پس از مرگ - که در نوشته‌های لاوی مورد تأکید فراوان قرار گرفته - در این شعر منعکس است:

... چه معبودی است اینکه می‌ایستد و گریه‌های مردمش را گوش می‌دهد و کاری نمی‌کند؟

کدام دست به اعتراض بلند خواهد شد، در حالی که مُردن مردم را می‌بیند؟

این چگونه زندگی است؟ چه آینده‌ای در انتظارمان است؟

اَه، اَه این نتیجه اشتباهاتمان است.

و یا

... دنیای فانی کم کم ما را نابود می‌کند؛

فکر نمی‌کنم هیچ خدایی اکنون بتواند رستگارمان سازد؛

رستاخیز همین‌ جاست؛

فردایی وجود نخواهد داشت؛

ای عیسی! پرسش‌های ما،

گویی هیچ گاه شنیده نشده‌اند.

... آیا به راستی بهشت و دوزخی وجود دارد؟

به من بگو که آیا آن بالا خدایی وجود ندارد؟! ...

یا در مجموعه «قوم محزون» چنین آمده است:

... ایستاده‌ام اینجا و تمام ایمانم را از دست داده‌ام؛

زندگی دوباره ممکن است دروغ باشد!

اما زندگی کنونی‌ام نیز ارزش درد کشیدن ندارد ...

عبارات بالا دقیقاً مضمون بندهایی از کتاب انجیل شیطانی لاوی است که به نظم در آمده است. این در حالی است که مروّجان و مترجمان ترانه‌های این گروه در کشور، سعی می‌کنند محتوای این اشعار را «ضد جنگ» معرفی کنند که بتوانند آن را با ارزش‌های دینی و فرهنگ بومی سازگار نشان دهند.

«دیو ماستین» که در اعتراض به انجام حرکات وحشیانه متالیکا بر روی سن در هنگام اجرای کنسرت، از اعضای گروه جدا شد و گروه «مگادث» را شکل داد، در مصاحبه‌ای با اظهار تنفر شدید از متالیکا می‌گوید: ... من در کثافت غوطه می‌خوردم وقتی جیمز هتفیلد سر خفاش زنده را با دندان جدا می‌کرد و خونش را می‌مکید، می‌خواستم همان جا روی سن بالا بیاورم ...

ادامه دارد...

عمار
۲۱ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

بررسی مالکیت فلسطین در تورات/ 1

خداوند فلسطین را به ابراهیم و نسل موحد او عطا کرده است


حضرت ابراهیم(ع) در عراق به دنیا آمد. او در جوانی بت‌های‌ قومش‌ را شکست‌؛ آنها خواستند وی را بسوزانند ولی خداوند آن حضرت را از آتش نجات داد. ابراهیم(ع) چون نمی‌توانست در سرزمین پدری بماند به دستور خداوند به زمینی که بعدها "فلسطین" نامیده شد هجرت کرد.
3e7ea48812665ec4f9dd72d015c6c336-425.jpg

یهودیان بهتر از هر کس دیگر، به این حقایق واقفند و برای همین است که هجده قرن بعد از اخراجشان از فلسطین برای بازگشت به آن زمین مقدس اقدامی نکردند. اما بدعت
 گذاران یهود در اواخر قرن 19 مدعی مالکیت فلسطین بر اساس تورات شدند. این سلسله مقالات، سعی دارد با زبانی ساده این ادعای صهیونیستها را بررسی کند. صهیونیستها با استناد به تورات، مدعی مالکیت فلسطین هستند. مطالعه تورات نشان می‌دهد که خداوند زمین فلسطین را به ابراهیم(ع) عطا فرمود و به او تأکید کرد که نسل او باید موحد باشند وگرنه خداوند آنها را از این زمین اخراج خواهد فرمود. این شرط به وسیلۀ حضرت موسی(ع) نیز مؤکد شد و خدای حکیم در این خصوص از یهود پیمان محکمی گرفت. اما این شرط رعایت نشد و خداوند دو نوبت بنی‌اسرائیل را از فلسطین تبعید فرمود و در نوبت سوم آنها را برای همیشه نفی بلد کرد. بنی‌اسرائیل نخستین مرتبه در زمان یوسف(ع) به مصر تبعید شدند و تا چهار نسل در آنجا ماندند تا وقتی که خداوند به واسطۀ حضرت موسی(ع) آنها را به فلسطین باز آورد. نوبت دوم تبعید یهود، در سال 586 قبل از میلاد به بابل بود البته بعد از آنکه بخت النصر اورشلیم را فتح کرد و معبد سلیمان را تخریب نمود. و نهایتاً در سال هفتاد میلادی، چهل سال بعد از اتمام حجّت حضرت عیسی(ع) با این قوم، بلای خداوند به توسط رومیان بر این قوم نازل گشت و یهودیان برای ابد از فلسطین اخراج شدند. تنها راه بازگشت یهود به فلسطین آن است که توبه کنند و از راه پدران خود بازگشت نمایند. این موضوع از آیه هشتم سوره إسراء استنباط می‌شود (عَسىَ‏ رَبُّکمُ‏ْ أَن یَرْحَمَکمُ‏ْ  وَ إنْ عُدتمُ‏ْ عُدْنَا).

********

اختلاف نظر مسلمانان و یهودیان درباره فلسطین

صهیونیست‌ها برای ادعای مالکیت فلسطین کتاب تورات را نشان می‌دهند و می‌گویند از سال هفتاد میلادی تاکنون که از فلسطین نفی بلد شده‌اند در کشورهای مختلف آواره و تحت ظلم بوده‌اند. اما بعد از کشتار هیتلر از این قوم به لزوم داشتن سرزمین و حکومت بیش از همیشه احساس نیاز می‌کنند. آنها همچنین می‌خواهند با ساختی معبدی در مکان معبد سلیمان، یهوه را عبادت کنند.

اما مسلمانان، که 1400 سالِ گذشته را در آنجا زندگی کرده و سند و قباله دارند می‌گویند که اینجا وطن ماست و نمی‌توانیم به هیچ قیمتی از آن صرف نظر کنیم. آنها از اهمیت بیتالمقدس خبر می‌دهند که محل صعود حضرت رسول الله(ص) در شب معراج بوده است و آیاتی از قرآن مجید را در این خصوص نشان می‌دهند (إسراء/ 1). مضافاً که بیتالمقدس قبله اول مسلمانان بوده (بقره/ 144 و 149 و 150) و ایشان چهارده سال آغازین اسلام را بدان سو نماز می‌خوانده‌اند. مسلمانان می‌گویند اگر اروپاییان به یهودیان ظلم کرده‌اند چرا ما باید تاوان آن را پس بدهیم؟!

این سخنان را همگی شنیده و می‌دانیم که این مباحثات تاکنون به نتیجۀ عملی منجر نشده است. لکن ما به دنبال یک حکم قاطع میگردیم تا هر دو ملت اسلام و یهود به آن گردن بگذارند؛ حکمی که قاعدتاً باید از سوی خداوند متعال باشد، چرا که هر دو گروه مسلمان و یهودی در مالکیت زمین فلسطین به مواریث دین خود استناد می‌کنند و «دین» هم البته از سوی خداوند است و چون خداوند یکی است، پس دین هم یکی است، خصوصاً که از خدای حکیم، تناقض صادر نمی‌شود. پس ادعای یکی از این دو گروه باطل خواهد بود. سعی ما در این مقال آن است که رأی خداوند متعال را از لابلای متون دینی استخراج کنیم، به طوری که حتی برای یهودیان قابل انکار نباشد.

روش جدال احسن

چگونه می‌توان رأی خداوند را در خصوص زمین فلسطین از متون دینی استخراج نمود؟ قوم یهود اصولاً مسلمانان و مسیحیان را به رسمیت نمی‌شناسند و کتب مقدس ایشان را قبول ندارند. اما مسلمانان حضرت موسی­(ع) را به عنوان یکی از پنج پیامبر بزرگ همه اعصار به عظمت می­شناسند، لیکن حساب او را از حساب قومش جدا می­کنند و وفق فرموده قرآن معتقدند که آن تورات که موسی(ع) از جانب خداوند برای قومش آورد در طول زمان در معرض انواع تحریفات بوده و لذا قابل اعتماد نیست. و چه بسا معتقدند که اگر تورات تحریف نشده بود این مسائل و منازعات نیز پیش نمی‌آمد. اکنون به راستی چه باید کرد؟

برای مباحثه با اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) خداوند متعال به مسلمانان دستور داده تا از روش «جدال احسن» استفاده کنند. مطابق نحل/ 125 خداوند حکیم، رسول خاتم‌ خود را به‌ «جدال‌ احسن‌» فرمان داده‌‌ و در عنکبوت/ 46 مسلمانان‌ را از مجادله‌ با اهل‌ کتاب‌ بجز این‌ روش‌، نهی‌ کرده‌ است‌. «جَدَل»‌ یا «دیالکتیک»‌ صناعتی‌ از علم‌ منطق‌ است‌ که در آن برای‌ مباحثه و غلبه بر خصم،‌ از عقاید و مقبولات خود‌ او استفاده‌ می‌شود‌. اما «جدال‌ احسن‌» آن است‌ که‌ فقط‌ از «معتقدات‌ حق و صحیح‌« طرف‌ مقابل‌ برای‌ «اثبات ‌حق» استفاده‌ شود. این فرمانِ خداوند در قرآن، نشان میدهد که «حقیقت» از تورات کنونی محو نشده و میتوان بسیاری از مسائل مورد مناقشه ادیان را با همین روش و با استناد به عهدین (تورات و انجیل) حل کرد. راقم به این روش اقدام کرده و نتایج آن حیرت انگیز بوده است. لکن لازم است در ابتدا تاریخ بنی‌اسرائیل را از منظر اسلام و یهود، مختصراً مرور کنیم.

پیدایش قوم بنی‌­اسرائیل

وقتی حضرت‌ موسی(ع‌) بنی‌اسرائیل‌ را به معجزات خداوند از مصر بیرون‌ آورد و فرعون‌ و پیروانش‌ را در دریا غرق‌ نمود، فی‌الواقع‌ اولین‌ دوره اسارت‌ بنی‌اسرائیل‌ به‌ پایان ‌رسیده‌ بود. بنی‌اسرائیل‌ یعنی پسران‌ دوازده‌‌گانه حضرت‌ یعقوب، مقرّر بود که چهار نسل‌ در زمین مصر در تبعید باشند تا از گناهی‌ که‌ به‌ سبب‌ فروختن‌ یوسف‌ مرتکب‌ شده‌ بودند پاک‌ شده‌ و لایق‌ آن‌ گردند تا مثل‌ پدرانشان،‌ ابراهیم‌ و اسحاق‌ و یعقوب،‌ در سرزمین کنعان‌ (فلسطین‌) زندگی‌ کنند.

عمار
۲۰ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اسمان شهر از انتظار آمدنت بارانی است


ای مهربان‌تر از باران! میگویند سکوت آسمان نشان از نیاز بی‌اندازه‌اش است، اماآسمان شهر من دیروز دلشکسته‌تر از هر روزبا چشمانی اشکبار آمدنت را در غزلخوانی
خداوند می‌طلبید. 


emam-mahdi 2
  دوباره جمعه شد و عطر یاس نفس‌هایت از سمت قبله دل‌ها مشام جان را می‌نوازد. صبح جمعه که می‌شود پیچک قلبمان آرام آرام و ندبه کنان قد می‌کشد و جبهه به آسمان می‌ساید و عصر هر جمعه، بی‌قرار‌تر از همیشه با قامتی خمیده پژمرده می‌شود.
 
مولای روزهای تلخ انتظار! زمین سال هاست که از انتظار تو پیر شده است و نبض زمان خسته و تب دار از انتظار می‌زند.
 
راستی مولای آبی بی‌کران آسمان! می‌گویند سکوت آسمان نشان از نیاز بی‌اندازه‌اش است، اما آسمان شهر من دیروز دلشکسته‌تر از هر روزبا چشمانی اشکبار آمدنت را در غزلخوانی خداوند می‌طلبید.
 
سمبل وجود هستی! سال هاست که زندگی کائنات بدون حضور سبزت معادله‌ای مجهول مانده است. سال هاست که آمدنت نیاز جهان شده است، اصلا از‌‌ همان روزی که جهان پشت می‌له‌های زندان تحیر و تردید گرفتار شد، زمین با همه وجود نیز «ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت أیدی الناس» را احساس می‌کند و نگاه سرد و خسته زمین در این روزهای پایان زمستان سرد انتظار بهار سبز ظهورت را می‌طلبد.
 
دیشب دوباره دل را هوای این شکوه‌های قدیمی به سر زده بود وبه یاد بی‌«ندبه» گی‌های جمعه‌های دنیا زده‌ام و به یاد بی‌«عهد» یی این صبح‌های سردِ زمینِ خواب آلودِ افتادم.
 
نکند این روز‌ها در شلوغ بازار قلبمان گم شده باشی، نکند آنقدر اسیر ملعبه‌های دنیا شده باشیم که دلمان خلأ نبودت را نفهمد و در روزمرگی‌های دنیای شلوغمان گم شده باشی.
 
چه جمعه‌ها که به انتظار آمدنت گذشت و دلمان آنقدر در شلوغی دنیا گرفتار بود که اصلا هوای تو را نکرد و عصر که شد گلایه کردیم از دلگیری غروب جمعه‌های دور از تو و به خود نیاوردیم که تونیامده‌ای و گرنه با تو که دلگیری معنایی ندارد. چه بد دردی است، این خودفراموش‌های مصرِ معاصر که در مسیر روزمرگ‌ها، به عادت‌هایمان سخت دل سپرده‌ایم و در سرماخوردگی روحی خودمان غرق شده‌ایم و با بهانه‌های واهی به روزهای بی‌تو بودن عادت کردت کرده‌ایم!
 
ای مهربان‌تر از باران! سال هاست که هر جمعه، سیب‌های سرخ انتظار در سبد دلتنگی‌ها، دست نخورده باقی ماند و به انتظار باران غزلخوانی خداوند، منتظر می‌مانیم تا طومار شبِ سیاه و مچاله شده انتظار را در هم بپیچانی و سپیدی صبح سبز انتظار را برایمان به ارمغان بیاوری.
سال هاست که هر جمعه این سیاه مشق‌های دلتنگی و انتظار، با عطر نرگس نفس‌های تو سبز می‌شود و من، دراین طراوت همیشه بهاری یاد تو، منتظر شنیدن صدای نعلین‌های چوبی‌ات هستم که اصلا چه جای گلایه؟! همه چیز به این دل زمینی من برمی گردد که سرگرم ایستگاه‌های رنگارنگ جغرافیای پر ازسرگرمی زمین، در راه مانده و رسیدن به نگاه نقره ای‌ات را باز از خاطر برده است.
 
مولای رازهای سر به مُهر! اعتراف می‌کنم اگر به اندازه قطره‌ای از باران عاشقت بودیم، که نیستیم؛‌‌ همان هزار سال قبل می‌آمدی. مهربانا! مگذار تسبیح نگاه‌مان از فرط جدایی دانه دانه شود... .اللّهمّ بلّغ مولانا الإمام الهادی المهدی (عج).
عمار
۱۴ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شیطان‌گرایی در گذر تاریخ/3

علل گرایش جوانان غربی به شیطان‌گرایی/ چرا رنگ سیاه در شیطان‌پرستی مقدس است


 سران آیین شیطانی مدام به ناکامی‌های جوانان و محرومیت‌های آنان اشاره کرده و با زبان‌های مختلف، این درد را تکرار می‌کنند. انتخاب رنگ سیاه به عنوان رنگ شیطانی از طرف آنتوان لاوی در انجیل شیطانی با همین هدف صورت گرفته است


خبرگزاری فارس: علل گرایش جوانان غربی به شیطان‌گرایی/ چرا رنگ سیاه در شیطان‌پرستی مقدس است

دو جریان اصلی در شیطان‌گرایی
امروزه شیطان‌گرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج،‌ جذابیت‌هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه‌های این آیین ندارند، بسیار دشوار است. برای بازخوانی مفهوم شیطان‌گرایی به تورق کتاب «کاوشی در معنویت‌های نوظهور» به قلم حجت‌الاسلام حمزه شریفی دوست پرداختیم که بخش سوم آن در ادامه می‌آید:*

امروزه شیطان‌گرایی در قالب دو جریان و شاخه رواج دارد:

1- سیتنیسم(satenism)

همان شیطان‌گرایی لاوایی است و با سرکردگی «آنتوان ساندور لاوی» شناخته می‌شود، او کلیسای شیطان را در 1966 تأسیس و خود را پاپ کلیسای شیطان معرفی کرد و در سال 1969 انجیل شیطان را منتشر کرد، این گروه معتقدند که موجودی به نام شیطان وجود خارجی و عینی ندارد و شیطان فقط نماد هوا و هوس، آرزوها و لذت‌طلبی است.

2- شاخه ستانیسم(setians)

این شاخه از سوی مایکل اکینو، دوست آنوان لاوی، پایه‌ریزی شد، وی «معبد ست» را در سانفرانسیسکو با نگاهی متفاوت از لاوی نسبت به وجود شیطان بنا نهاد. مایکل آکینو بر خلاف لاوی قائل به وجود خارجی شیطان و قدرت شگرف شیطان در تدبیر جهان هستی بود، اکینو برای تسلط خارجی شیطان بر هستی و زمینه‌سازی برای این تسلط، مسیر خود را از لاوی جدا کرد و در مقابل «کلیسای شیطان» لاوی، «معبد ست» را تأسیس کرد.

*روش‌های جذب و گسترش

امروزه شیطان‌پرستی با به کارگیری شگردهای مختلف، سعی می‌کند خود را به صفحه دل و ذهن انسان امروزی نزدیک می‌کند. پاره‌ای از ترفند‌های تبلیغی در این مسلک، جهت اقناع فکری و ذهنی و دسته‌ای دیگر با هدف تغییر در رفتار و بعضی دیگر برای به خدمت گرفتن احساسات و هیجانات طراحی شده‌اند. مهم‌ترین روش‌های گسترش جریان شیطانی این شرح است:

وعده اقتدار

شیطان پرستی امروزه در غرب برای گروهی از جوان جذابیت دارد. این جذابیت نه از آن جهت که ذاتاً مطلوب است، بلکه از آن روی که «نقش جایگزین» را در پر کردن خلاءها به دست گرفته، مورد توجه و اقبال جوانان و نوجوانان است. در کشورهای صنعتی، از یک سو افزایش پیچیدگی‌های اجتماعی و رشد تکنولوژی و از سوی دیگر، تغییرات سریع جسمی و جنسی باعث احساس نگرانی و ترس در میان جوانان شده است.

جوانان معمولاً احساس ترس را با رفتارهای «ضد ترس» دفع می‌کنند، رفتارهای ضد ترس به طور غیر مستقیم و در قالب رفتارهای خطرناک و خطر‌ پذیر نمود می‌یابد. آنچه برای جوان حیاتی است، تسلط بر اضطراب ناشی از ترس و تردید است. در این شرایط برخی به مخدر و الکل پناه می‌برند و پاره‌ای دیگر به سراغ قدرت‌های ماورایی می‌روند.


در آیین شیطان‌پرستی به دو شیوه، «زیست مقتدرانه» به عنوان هدف دنبال می‌شود؛ از یک سو احساس گناه و پشیمانی برداشته می‌شود (رفع مانع درونی) و از سوی دیگر روی آوردن به قدرت‌های شیطان (نشان دادن یک نقطه اتکای بیرونی) تأکید می‌شود.


اینجاست که بزرگترین جذابیت شیطان‌پرستی خود را در قالب یک راه‌حل عملی نشان می‌دهد و آن هم «وعده قدرت» است. شیطان‌پرستی از آنجا که به نیرویی به نام شیطان دعوت می‌کند و این نیرو را دارای قدرت‌های بی‌پایان معرفی می‌کند، به پیروان خود وعده «قدرتمند بودن» می‌دهد.

عمار
۱۴ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ده توصیه حضرت امام خامنه ای روحی فداه در خصوص نماز


در روایات برای حالات مختلف نماز یک خصوصیاتی را گذاشتند؛ واجب نیست، مستحب است. در وقت ایستادن به کجا نگاه کنید؛ در وقت سجده کردن به کجا نگاه کنید؛ در وقت رکوع، بعضی از روایات دارد، چشمتان را ببندید؛ بعضی روایات دارد به جلو نگاه کنید؛ این خصوصیات همه کمک میکند به آن حالت حضور و توجهی که برای انسان لازم است.


یکی از توصیه‌های رهبر انقلاب به جوانان در سالهای متمادی تقویت ارتباط با خدا و انس با نماز و معنویت بوده است.

 
  پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در ایام ماه مبارک رمضان برخی از این توصیه‌ها را در گزیده بیانات پیش رو مرور کرده است:
 

عمار
۱۴ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر