داردلان

سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی

داردلان

سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی

داردلان

گفتند که عاشقی و آرام نه ای
در خواب و خیال خم ابروی که ای
گفتند بگو بقصد غربت گفتم
سید علی حسینی خامنه ای

در راستای لبیک به فرامین زعیم عالیمقام جهان اسلام حضرت امام خامنه روحی فداه در مواجه با جنگ فرهنگی و با عنایت به ظهور و بروز این مهم با گسترش فراماسونیزم و شیطان گرایی بخش اعظمی از این وبلاگ به مباحث فراماسونری و شیطان پرستی و بخشی دیگر به مباحث سیاسی و اجتماعی خواهد پرداخت
امید که با عنایات خاصه قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه و یاری شهدا در این راه ثابت قدم بمانیم

به دعای خیر و نظرات پیشنهادات شما دوستان نیاز مبرم دارم

به عشق یارم


یاعلی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صهیونیسم» ثبت شده است

شیطان گرایی در گذر تاریخ6

جایگاه «نماد» نزد شیطان / آیا شیطان قدرت ماورایی دارد

شیطان از باطن بر انسان تأثیر می‌گذارد؛ یعنی به اصطلاح در طول اراده انسان‌هاست؛ یعنی شیطان ابزاری ندارد و او از همین جا به انسان نفوذ می‌کند، این طور نیست که برای دعوت آدمی به شر و فساد دو عامل هوای نفس و شیطان وجود داشته باشد.


  امروزه شیطان‌گرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج،‌ جذابیت‌هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه‌های این آیین ندارند، بسیار دشوار است. برای بازخوانی مفهوم شیطان‌گرایی به تورق کتاب «کاوشی در معنویت‌های نوظهور» اثر حجت‌الاسلام حمزه شریفی‌دوست پرداختیم که بخش انتهایی آن در ادامه می‌آید:

 

*نمادهای شیطانی 

در مورد نمادها سه نکته اساسی باید مورد توجه قرار گیرد. غفلت از این سه امر، ممکن است به شناخت و تحلیل ناصواب این فرقه منجر شود و یا باعث ترویج ناخواسته آیین شیطانی شود:

اول اینکه جریان شیطانی، بسیاری از نمادهایی را که در دیگر آیین‌ها و مسلک‌ها ریشه دارد، امروز به سود خویش و در خدمت خود به کار گرفته است. بسیاری از نمادهایی که امروزه به نام شیطان‌پرستی مشهور شده، متعلق به جریان شیطانی نیست و آن‌ها این نمادها را تصاحب کرده‌اند. هدف از این تردستی، اثبات ریشه‌دار بودن آیین شیطان‌پرستی و تثبیت آن و اعتمادبخشی به یاران شیطان است.

پاره‌ای از این نمادها در تمدن‌های باستانی مصر و یونان ریشه دارد و بعضی دیگر متعلق به شرق است؛  چنان که آنتوان لاوی در کتابش «کالی» و «شیوا» را که در میان هندوها و یوگی‌ها جایگاه خاصی دارند و از خدایان هندو به حساب می‌آیند همان شیطان معرفی می‌کند. بعضی از نمادهای ماسون‌ها یا کابالا نیز اکنون در خدمت این آیین قرار گرفته است. هر چند جریان شیطانی محصول عرفان یهود و فراماسونری و نتیجه نامشروع این دو جریان است،

جریان شیطانی، امروزه خود را آیینی برخوردار از سنت‌های منحصر به فرد، نمادهای ویژه، مبانی و مجزا و در یک کلمه، یک «جریان مستقل تاریخی» معرفی می‌کند.

دوم اینکه نمادها لزوماً معنای واحد ندارند. علت این است که فرهنگ‌های مختلف از هم دیگر تأثیر پذیرفته‌اند و اقوام و ملت‌ها، در تعامل با دیگر فرهنگ‌ها، دست به اقتباس زده و به سود خود، تغییراتی در محصولات دیگران - البته به نسبت آرمان‌ها و ارزش‌های بومی خود - داده‌اند و به مرور، این فرآورده جدید، نماد ارزش‌ها و باورهای ایشان شده است؛ بنابراین نمادها نه ریشه واحد دارند و نه معنای واحد.

نکته سوم اینکه چون نماد ابزاری قوی و نافذ است و چون برخورداری از نمادهای گویا و متنوع، قدرتی بی‌بدیل محسوب می‌شود، نسبت به دادن نمادهای دیگر آیین‌ها به شیطان‌پرستی، تلاش غیرمستقیم برای تبلیغ این مرام انحرافی و کمک ناخواسته به آن است؛ بنابراین منظور ما از نماد در این نوشته، نمادهایی است که امروزه شیطان‌گرایان به سود خود استخدام کرده‌اند.

آن چه نباید از آن غفلت شود این است که نمادهایی که امروزه در خدمت این جریان ضددینی و ضدتوحیدی ایفای نقش می‌کند؛ باید برای انتساب این جریان به عقبه سیاسی خود و فهم ریشه‌ها و مبانی استکباری آن مورد توجه قرار گیرد؛ نه استقلال دادن به این جریان و در نتیجه تبلیغ و تثبیت آن.

نمادهایی که شیطان‌گرایان برای معرفی خود استخدام کرده‌اند به این شرح است:

1- بافومت (baphomet)

 این نماد که در عرفان کابالا نیز جایگاهی دارد، بز یا قوچی به نام بافومت (Baphomet)  است که هم با جانور شاخ‌دار یوحنا در کتاب مکاشفات یوحنا همانندی دارد و هم در اسطوره‌های مصری، خدای هوش و دانایی معرفی شده و آفرینش انسان به وسیله چرخ سفالگری را به او نسبت می‌دهند. شعله‌ میان دو شاخ او نیز نماد نبوغ و دانایی شیطان است و این که او بود که آدم(ع) و همسرش را به سمت درخت دانایی رهنمون شد.

البته چنان که گفته شد تأویل تک گزینه‌ای از این نماد چندان واقع‌بینانه نیست، بافومت ممکن است نماد بز قربانی در آیین یهود باشد؛ بزی مقدس که بنا بر نقل عهد عتیق، قربانی حضرت اسحاق شد. شیطان هم قربانی هدایت انسان و دستیابی او به درخت دانش و معرفت شد. با این توضیح بز می‌تواند نماد گویایی از ایثار بزرگ شیطان برای آدم باشد.

2- سر بز در میان ستاره پنج‌پر وارونه (inverted pentagram) 

 ستاره پنج پر (pentagram) نماد ونوس الهه زیبایی و عشق شهوانی زنانه است.

این نماد از زمانی که لئوناردو داوینچی طرح مرد ویترووین (vitruvian man) را طراحی کرد، به سمبل اصالت انسان و اومانیسم تبدیل شد و در فرقه شیطان‌گرایی چون جنبه شهوانی انسان مدنظر است، پنج ضلعی اولیه به صورت وارونه در آمده و سر یک بز (بافومت) نیز در آن قرار گرفته است.

عمار
۱۳ آذر ۹۳ ، ۱۰:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

بهائیت به روایت تاریخ


بهاییان باوجود تظاهربه صلح‎طلبی امروز خود، در طول سال‎های دور و نزدیک از ضربه‎زدن به مسلمانان و جامعه تشیع هیچ‎گاه فروگذاری نکرده‎اند. به این‎ ترتیب، دور از انتظار نیست اگر هماره به‎عنوان حساسیت‎برانگیزترین فرقه انحرافی در ایران ضرورت مقابله با آن احساس شده است.


Abdul.jpg

 بهائیت به روایت تاریخ

بهاییان باوجود تظاهربه صلح‎طلبی امروز خود، در طول سال‎های دور و نزدیک از ضربه‎زدن به مسلمانان و جامعه تشیع هیچ‎گاه فروگذاری نکرده‎اند. به این‎ ترتیب، دور از انتظار نیست اگر هماره به‎عنوان حساسیت‎برانگیزترین فرقه انحرافی در ایران ضرورت مقابله با آن احساس شده است.

رهبران فرقه بهایی در سال‎های دور و نزدیک بسیار کوشیده‎اند تا تصویری موجه از خود به نمایش بگذارند، برای این منظور از وارونه کردن حقایق نیز ابایی نداشته‎اند، چراکه ادعاهای بنیان‎گذاران بابیت و بهاییت آن‎چنان سست و واهی است که هر ناظر بی‎طرفی با اندک توجه و تعمقی پی به پوچ بودن این ادعاها خواهد برد و جالب آن‎که کتاب‎های نگاشته شده توسط بانیان این فرقه نیز مصالح فراوانی برای اثبات واهی بودن این ادعاها در خود دارند، آن‎گونه که همواره رهبرانی بابی امکان دسترسی به این آثار را بسیار دشوار ساخته و یا محدود به نسخه‎های تحریف و درواقع اصلاح شده آن‎ها ساخته‎اند تا روی بی‎مایگی بنیان‎گذاران این فرقه سرپوش بگذارند.

طرفه آن‎که حتی در دل این جریان انحرافی که از ادعای محمدعلی باب آغاز شد، بهاییت نیز خود شاخه انحرافی و حرامی است که با ترفندهای بسیار ازلیان که امتداد واقعی بابیان محسوب می‎شدند را از میدان به‎در کرد؛ آن‎گونه که دور از حقیقت نیست اگر بهاییت را فرزند حرامی پدر حرامی بدانیم که خود زاده یک جریان انحرافی بوده است. جالب آن‎که بهاییان نخستین بسیار کوشیدند که تمامی نسخ کتاب «نقطه الکاف» که نخستین تاریخ بابی است و توسط یکی از یاران نزدیک باب نوشته شده را از میان بردارند، تا لااقل بر تقلب در جانشینی باب و بسیاری اتفاقات رخ داده در سال‎های نخستین ادعای باب سرپوش بگذارند، اما تنها نسخه باقی‎مانده از این کتاب به‎طور اتفاقی به‎دست کنت گوبینو که آن زمان مشغول سیر و سفر در ایران بود،‏‏ ‏افتاده و این تلاش بهاییان ناکام ‎ماند.

به هرحال بهاییان که امروزه کارها، ادعاها و احکام رهبران نخستین خود را موجب سرافکندگی و مؤید بی‎مایگی آن‎ها می‎بینند بسیار کوشیده‎اند تا با قلب واقعیت، تصویری دیگرگونه از آن‎ها به نمایش بگذارند. اما بابیت و بهاییت از قدمت تاریخی چندانی برخوردار نیستند، همه رخ‎دادهای مربوط به آن‎ها به دو سده گذشته برمی‎گردد که فاصله چندانی با این روزگار ندارند. کتاب‎ها و سندهای بسیاری وجود دارد که به‎سادگی پرده از واقعیت این جریان برمی‎دارد.کشمکش‎ها که در سال‎های دور و نزدیک میان مسلمانان و بهاییان وجود داشته، گاه به درگیری‎هایی تند و خشن از سوی طرفین انجامید که اجتناب‎ناپذیر می‎نموده است، اما بهاییان همواره با مستمسک قرار دادن اقلیت بودن خود با مظلوم‎نمایی سعی در فریب افکار عمومی داخلی و خارجی داشته‎اند.

در این روزگار نیز مقالات و کتب منتشر شده در نقد بهاییت گاه از لحن تند و پر از فحش و فضیحتی برخوردار بوده‎اند که مستمسکی برای بهاییان بوده که از یک سو مظلوم‎نمایی کرده و به‎عنوان اقلیتی که حقوقش در این دیار رعایت نمی‎شود، قیافه حق به جانب به خود بگیرد و از سوی دیگر این زبان تند و تیز و گاه توأم با دشنام نشریات و نویسندگان تندرو را دلیلی برای رویکرد غیرعلمی و اثبات حقانیت خود قرار دهد. 


میرزا یحیی از اهالی نور را که هنوز به بیست سالگی نرسیده بود به جانشینی خود برگزید و به القابی همچون «صبح ازل» و یا «حضرت ثمره» مفتخر کرد. باب طی نامه‎ای کار کامل کردن کتاب «بیان» را نیز به او سپرد، مگر آن‎که «من یظهره ا...» یا پیامبر جدید ظهور کند


مرگ باب و انشعاب در بابیت 

index.jpg

علی‎محمد باب که سال‎های پایانی عمر را در ماکو زندانی بود و از طریق نامه با یاران خود ارتباط داشت، میرزا یحیی از اهالی نور را که هنوز به بیست سالگی نرسیده بود به جانشینی خود برگزید و به القابی همچون «صبح ازل» و یا «حضرت ثمره» مفتخر کرد. باب طی نامه‎ای کار کامل کردن کتاب «بیان» را نیز به او سپرد، مگر آن‎که «من یظهره ا...» یا پیامبر جدید ظهور کند که ناسخ بیان بود؛ پیامبری که به گفته باب هزار سال بعد می‎آمد.

عدم تعادل روانی باب از همین‎جا پیداست، او جانشین خود را انتخاب و پس از دستور کامل کردن کتاب مقدسش! به او هشدار می‎دهد که در صورت ظهور پیامبری که هزارسال بعد خواهد آمد! کار را متوقف کرده و به او بپیوندد. 

در واقع همین توصیه احمقانه بعدها دستاویز دیگر فرصت‎طلبان شد تا ادعای جدیدی مطرح و بابیان را دو شقه کنند. یحیی صبح ازل یکی از هجده یار اصلی باب بود که به حروف حی معروف بودند و ازقضا برادر بزرگ او میرزا حسینعلی نوری (بها) نیز از این جمله بود. صبح ازل در این زمان که بابیان تحت تعقیب حکومت بودند، در خفا می‎زیست و سرپرستی امور جاری بابیان را به برادرش که حکم معاونت او را داشت سپرده بود و در واقع بهاء بود که ارتباط مستقیم با پیروان باب داشت و اغلب نیز کارها به خود او رجوع می‎شد. 

عمار
۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۳۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر