داردلان

سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی

داردلان

سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی

داردلان

گفتند که عاشقی و آرام نه ای
در خواب و خیال خم ابروی که ای
گفتند بگو بقصد غربت گفتم
سید علی حسینی خامنه ای

در راستای لبیک به فرامین زعیم عالیمقام جهان اسلام حضرت امام خامنه روحی فداه در مواجه با جنگ فرهنگی و با عنایت به ظهور و بروز این مهم با گسترش فراماسونیزم و شیطان گرایی بخش اعظمی از این وبلاگ به مباحث فراماسونری و شیطان پرستی و بخشی دیگر به مباحث سیاسی و اجتماعی خواهد پرداخت
امید که با عنایات خاصه قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه و یاری شهدا در این راه ثابت قدم بمانیم

به دعای خیر و نظرات پیشنهادات شما دوستان نیاز مبرم دارم

به عشق یارم


یاعلی

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

ضرورت توجه به نقش پنهان فراماسونری در تحولات تاریخ معاصر ایران


روند وابستگی جامعه ایران به غرب با ورود اولین دسته از ایرانیان به مجامع فراماسونری که در آغاز منحصر به سفرا و محصلان اعزامی به اروپا بود،تشدید شد و رفته ‏رفته با گسترش شبکة لژهای فراماسونری و افزایش اعضای آن ابعاد گسترده‏ تری یافت.


 دوره قاجار در تاریخ معاصر ایران به دلایل متعددی که عمده ‏ترین آن‌ها ارتباط نزدیک ایران با کشورهای غربی است، دارای اهمیت بسیار است. توجه غربیان به ایران در این دوره در چارچوب رقابت‌های استعماری انگلستان، روسیه و فرانسه شکل گرفت. روند وابستگی جامعه ایران به غرب با ورود اولین دسته از ایرانیان به مجامع فراماسونری که در آغاز منحصر به سفرا و محصلان اعزامی به اروپا بود، تشدید شد و رفته ‏رفته با گسترش شبکة لژهای فراماسونری و افزایش اعضای آن که عمدتاً از میان طبقات صاحب‌ نفوذ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی گزینش می‏شدند، ابعاد گسترده ‏تری یافت. فراماسونری یکی از عوامل مؤثر در تحولات است که باید در کنار سایر عوامل به گونة شایسته مورد بررسی و تعمیق قرارگیرد.

اعضای لژ بیداری عبارت بودند از:

میرزا ملکم خان

1. میرزاابوالحسن فروغی 2. وقارالسلطنه وصال 3. عزت ‏الله‌خان عزالملک 4. دبیرالملک بدر 5. شیخ مرتضی نجم ‏آبادی 6. سیدنصرالله تقوی 7. شیخ ابراهیم زنجانی 8. ذکاءالملک فروغی 9. عباسعلی‌خان تربیت 10. همایون سیّاح 1. ارباب کیخسرو شاهرخ 12. محمدخان غفاری (کمال ‏الملک). فقدان یک مفهوم روشن از فراماسونری در بین افراد جامعه و حتی مجامع علمی و دانشگاهی، از تبعات دیگر این بی ‏توجهی است که منجر به کلی‏ گویی، ساده ‏انگاری و بزرگنمایی در اظهارات و مکتوبات شده است. درخصوص کم ‏توجهی به نقش فراماسونری در تحولات تاریخ معاصر، معمولاً توجیهات زیر عنوان می‏شود:

الف : کمبود اسناد و اطلاعات؛

ب : کم‌اهمیت دانستن موضوع. عده‏ای که غالباً یا ماسون هستند و یا اطلاعات جامعی از ماهیت این جمعیت ندارند؛ بر این باورند و یا چنین وانمود می‏کنند که فراماسونری اساساً یک حرکت اخلاقی است و اصلاً موضوعیت سیاسی ندارد. منظور این عده از طرح چنین دیدگاهی، کم‌اهمیت نشان دادن تأثیر فراماسونری در تحولات تاریخ معاصر است و با همین انگیزه، از طرح هرگونه بحثی در این زمینه خودداری می‏کنند.

این ایراد بر نظریة توطئه که به شکل افراطی و گاه سطحی سعی در نسبت دادن وقایع به عوامل خارجی و مراکز توطئه ‏گر دارد وارد است، اما از سوی دیگر باید درنظر داشت که با ساده ‏انگاری، اسیر توهم عدم وجود توطئه نیز نشد و نیز باید دانست که توطئه ‏گران هیچ‏گاه به شکلی آشکار و عریان اقدام نمی‏کنند تا بتوان فعالیت آنان را با معیارهای رایج مورد بررسی قرار داد. نمونه‌ای از این‏گونه نگرش به تحولات تاریخ معاصر ایران را می‏توان در مقالة آقای احمد اشرف در فصلنامه گفتگو شمارة 8 مشاهد کرد. نویسنده که در سرتاسر مقالة خود اصرار در رد نظریة توطئه دارد، خود گرفتار آن شده و “توهم توطئه“ را درخصوص فراماسونری ناشی از توطئة دربار و غیره می‏داند.

در منابع از عسگرخان افشاررومی به عنوان اولین فراماسون ایرانی نام برده ‏اند. وی ضمن انجام یک مأموریت سیاسی که عبارت بود از جلب حمایت ناپلئون به نفع ایران در جنگ‌های ایران و روس، به وسیلة جاسوسان انگلیسی در فرانسه شکار شد و به عضویت فراماسونری طریقت پاریس (order of Paris) درآمد.

دومین فراماسون ایرانی میرزاابوالحسن ‏خان ایلچی است که در 1224 از طرف فتحعلی‌شاه به انگلستان رفت و از همان ابتدا تحت تأثیر شئون مادی و نفسانی تمدن غرب قرار گرفت.

اعزام ارنست پرون و دکتر هومن به کنگره لژ گراند اوریان فرانسه با موافقت محمدرضا پهلوی بعد از این دوره، ایرانیان دیگری نیز که به خارج سفر کردند، به این سازمان جذب شدند؛ افرادی نظیر مهندس میرزاصالح شیرازی، میرزاجعفر مهندس که بعدها مشیرالدوله لقب گرفت، سه شاهزاده فراری ایرانی (رضاقلی میرزا، تیمورمیرزا و نجف قلی میرزا پسران حسنعلی میرزا فرمانفرمای فارس) و … نهایتاً میرزاملکم خان که منادی غربگرایی و وابستگی به غرب بود.

گروهی از اعضای لژ بیداری ایران.jpg

گروهی از اعضای لژ بیداری ایران
عکس از سمت راست: [نشسته روی صندلی:] کمال‌الملک، [ایستاده:] شیخ ابراهیم زنجانی، همایون سیاح، دکتر حسین کحال، عباسقلی، ابوالحسن فروغی،ارباب کیخسرو شاهرخ، عزالملک. [نشسته روی صندلی:] دبیرالملک. [نشسته در وسط از سمت راست عکس:] ابراهیم حکیمی (حکیم‌الملک)،سید نصرالله اخوی (تقوی)، محمدعلی فروغی (ذکاءالملک).

فراموشخانة ملکم به فرمان ناصرالدین شاه در سال 1278 پس از چهار سال فعالیت و وارد کردن تعداد قابل توجهی از اعضای دربار و افراد متنفذ به جرگة فراماسونری، تعطیل شد؛ اما بعدها «مجمع آدمیت» و «جامعه آدمیت» براساس تعالیم ملکم تأسیس شد و به فعالیت جدی مشغول شدند. با تشکیل لژ بیداری در 1325 قمری که از حساس‏ترین مقاطع تاریخ معاصر ایران است، مداخلات گستردة این لژ در امور مربوط به نهضت مشروطه اوج می‏گیرد و نهایتاً منجر به حاکمیت این لژ بر روند نهضت و جریان‌های اجتماعی کشور می‏گردد.لژ بیداری درخصوص ادارة کشور، از لژ گراند اوریان فرانسه نیز کمک می‏گرفت. برای مثال می‏توان به استخدام آدولف پرنی دادیار دادستان پاریس به عنوان مستشار وزارت عدلیه اشاره کرد که با تقاضای حسن پیرنیا وزیر عدلیه و کمک مؤثر گراند اوریان فرانسه صورت گرفت.

عمار
۰۹ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

شیطان‌گرایی در گذر تاریخ/۵

هنگامی که فرزند شیطان در سینما متولد شد


القای ترس در دل انسان و ناامید کردن وی از آینده در سینما به خصوص هالیوود می‌تواند برای آنان که به دامان ادیان الهی پناه نیاورده‌اند، فرصتی ذهنی - روانی ایجاد کند تا برای مقابله با آینده تاریک بشریت به نیروی دیگری پناه ببرند! 


13921220000614_PhotoA.jpg

  امروزه شیطان‌گرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج،‌ جذابیت‌هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه‌های این آیین ندارند، بسیار دشوار است. برای بازخوانی مفهوم شیطان‌گرایی به تورق کتاب «کاوشی در معنویت‌های نوظهور» اثر حجت‌الاسلام حمزه شریفی‌دوست پرداختیم که بخش پنجم آن در ادامه می‌آید:

هالیوود پیامبر شیطان‌پرستی

یکی از پایه‌های ترویج شیطان‌گرایی و بلکه قدرتمندترین ابزار تبلیغی این جریان، «سینمای هالیوود» است، به گونه‌ای که اگر این مراکز فرهنگی نبود، هیچ گاه این گرایش انحرافی نمی‌توانست در میان عموم به راحتی خود را موجه جلوه دهد. هنر در این باره چنان معجز‌ه‌آسا عمل می‌کند که در «فرایند ارتباط»، مخاطب مسحور و مجذوب می‌شود و قدرت تشخیص پیام و تفکیک محتوا از قالب را از دست می‌دهد و در بسیاری از موارد خود را با یک اثر هنری، نه فقط همراه می‌کند که همدلانه برای خود نقش در نظر می‌گیرد و تلاش می‌کند که در اجرای نقش موفق عمل کند. به این ترتیب، محتوای ناشایست و پیام نادرست، آرام آرام خود را به ذهن و فکر مخاطب نزدیک می‌کند و بر قلب و روح او سایه می‌افکند، در نهایت جذب جان او می‌شود.

امروزه مرکز مهمی همچون هالیوود که در عرصه هنر سینما فعال و البته تأثیرگذار است، از فرقه شیطان‌گرایی به طور جدی پشتیبانی می‌کند. این ایفای نقش آن قدر پر رنگ است که عنوان «پیامبر شیطان‌پرستی» برای این رسانه صهیونیستی، دور از حقیقت نیست.

ماهیت و مأموریت فرقه شیطان‌پرستی که امروزه در هالیوود با نام «آیین و مکتب» تبلیغ می‌شود، در محصولات هالیوودی انعکاس تام یافته است. نگاهی گذرا به چند اثر هالیوودی - که چندان جدید هم نیستند - می‌تواند از طرح حساب شده و درازمدت هالیوود در رسمیت دادن به این فرقه و جذابیت‌بخشی به آن پرده بردارد.

این طرح در گام نخست معرفی سپس عرضه یک رقیب برای ادیان الهی، آن گاه جایگزین کردن، در گام چهارم به حاشیه راندن و در نهایت از بین بردن ادیان الهی خواهد بود.

13921220000599_PhotoL.jpg

*هنگامی که فرزند شیطان در سینما متولد شد!

یکی از فیلم‌های مهم در ترویج شیطان‌پرستی، فیلمی است به نام «فرزند رزماری» که رومن پولانسکی (کارگردان یهودی) در سال 1968 در هالیوود ساخته است.

در این فیلم، شیطانی از جهنم می‌آید و نطفه خود را در رحم زنی به نام رزماری قرار می‌دهد و بدین صورت کودکی شیطانی به نام آدریان متولد می‌شود. گهواره این کودک، سیاه رنگ (پرکاربردترین رنگ در فرهنگ شیطان‌پرستی و نماد قدرت تاریکی) و بالای آن صلیبی بر عکس (نمادی که توضیح آن خواهد آمد) آویزان است. در جشن تولد این کودک که افرادی از نژادهای مختلف حضور دارند، چندین بار جمله «درود بر شیطان» تکرار می‌شود.

صاحبخانه با خوشحالی می‌گوید: «این کودک، معابد و خدا را از بین خواهد برد و نفرت را آزاد خواهد کرد. او انتقام را در دل‌ها زنده می‌کند و کار خدا تمام است - درود بر شیطان».

در این فیلم ارتباط با شیطان به عنوان راه‌حل مشکلات به تصویر کشیده می‌شود. رزماری نه یک زن، که یک مادر است. برای درک یک مفهوم در دنیای هنر و سینما باید از زبان نمادها کمک گرفت. زن گاهی به معنی طبیعت منفعل است و گاهی به معنی نماد وسوسه و فریب و اغواء، اما زن اگر در شکل مادر نقشی را به عهده بگیرد، معنی خاصی دارد که با چهره‌های دوگانه قبلی بسیار متفاوت است. در نمادشناسی، اگر زنی کامل شود و جایگاه مادری بیابد، فردیت او از بین می‌رود و بعد از زوال «خود»، زمینه برای انجام مأموریت مادری فراهم می‌شود؛ همان گونه که اگر بکارت زایل شود، زمینه مادر شدن مهیا می‌شود.

در این فیلم رزماری در چهره مادر ظاهر می‌شود. این چهره برای زن، اشاره‌ای به «زادگاه» و «بزرگ مادر» و «طبیعت» است. گویا کودک رزماری که همان شیطان است به زادگاه خود برگشته است و بزرگ مادر او را تحویل گرفته است. این معنا وقتی روشن‌تر می‌شود که بدانیم قیافه این کودک به گونه‌ای است که مادرش با دیدن او وحشت می‌کند و ابتدا از پذیرش فرزندش سرباز می‌زند.

عمار
۰۲ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۲۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر